سرفصل های مهم
2بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
راه بیفت، اِرن. آره، راه بیفت، اِرنی.
مسیر پر فراز و نشیبی در پیش داریم!
گفتی اسمت چی بود؟ نگفتم.
خب، کجا میخوای بری؟ پاتیل درزدار. توی لندنه.
شنیدی چی گفت، اِرن؟ “پاتیل درزدار. توی لندنه.”
پاتیل درزدار. هی، اگر اونجا سوپ نخود سفارش دادی،
زود بخورش تا اون تو رو نخورده.
ولی مشنگها نمیتونن ما رو ببینن؟ مشنگها؟
اونا هیچی نمیبینن، مگه نه؟
نه، ولی اگه با چنگال بهشون سیخونک بزنی، میفهمن.
اِرنی، یه پیرزن کوچولو دقیقاً جلومونه!
ده، نُه، هشت،
هفت، شیش، پنج،
چهار، سه، سه و نیم،
دو، یک و سه چهارم.
آره!
این کیه؟
این مَرده.
این کیه؟
کیه؟
این سیریوس بلکه دیگه.
نگو که تا حالا چیزی در مورد سیریوس بلک نشنیدی.
اون یه قاتله.
به خاطر همین توی آزکابان زندانی بوده.
چه جوری فرار کرده؟ خب، مسئله همینه، مگه نه؟
اولین کسیه که تونسته از اونجا فرار کنه.
اون یکی از بزرگترین طرفدارهایِ…
اسمشونبره.
فکر کنم در مورد این یکی دیگه شنیدی.
آره.
در موردش شنیدم.
اِرنی، دو تا اتوبوس دوطبقه دقیقاً جلومونه.
دارن نزدیک میشن، اِرنی.
اِرنی، درست جلومون هستن!
مواظب سرتون باشین.
هی، رفقا! رفقا!
چرا لب و لوچهتون افتاده؟
آره، آره. تقریباً رسیدیم. تقریباً رسیدیم.
پاتیل درزدار. ایستگاه بعدی، کوچهی ناکترن.
آه، آقای پاتر، بالاخره اومدی.
راه بیفت، اِرنی. آره، آره بیفت، اِرنی!
اتاق یازده.
هدویگ!
جغد باهوشی داری، آقای پاتر.
درست 5 دقیقه قبل از شما اینجا رسید.
به عنوان وزیر سحر و جادو، وظیفه دارم که بهت بگم، آقای پاتر…
عصر امروز، خواهر شوهرخالهات…
در جنوب شفیلد پیدا شد، در حالی که دور یه دودکش دور میخورد.
کمیتهی حوادث جادویی برگشتپذیر فوراً اعزام شدند.
باد اون رو خالی کردن و حافظهش رو اصلاح کردن.
دیگه از حادثه هیچی رو به یاد نمیاره.
پس همه چیز روبراه شده…
و هیچ مشکلی پیش نیومده.
سوپ نخود؟
نه، ممنونم.
جناب وزیر؟ بله؟
متوجه نمیشم. متوجه نمیشی؟
من قانون رو شکستم. استفاده از جادو توی خونه برای جادوگران زیر سن قانونی ممنوعه.
بیخیال، هری. وزارتخونه کسی رو به خاطر اینکه…
عمهش رو باد کرده که به آزکابان نمیفرسته.
از طرف دیگه، اینطور فرار کردن، توی این وضعیت خاص…
کار خیلی، خیلی سهلانگارانهای بود.
“توی این وضعیت خاص”، آقا؟ یه قاتل از دست ما در رفته.
منظورتون سیریوس بلکه؟
ولی اون چه ربطی به من داره؟
مطمئناً هیچی. تو در امانی! و مهم همینه.
و فردا هم به هاگوارتز برمیگردی.
اینها هم کتابهای درسی جدیدته. یه نفر رو فرستادم…
که اینا رو برات تهیه کنه. الان هم تام اتاقتو بهت نشون میده.
هدویگ.
اوه، راستی، هری، تا زمانی که اینجا هستی، بهتره که این دور و اطراف…
پرسه نزنی.
خب! آخرش این اتوبوس رو جابجا میکنی یا نه؟
خدمتکارم.
بعداً برمیگردم.
بهت اخطار میکنم، هرماینی.
یا اون حیوون رو از خالخالی دور کن، یا به روکش قوری تبدیلش میکنم.
این گربهست، رونالد. چه انتظاری ازش داری؟
ذاتش اینطوریه. گربه؟ فروشندهش همچین چیزی گفته؟
به نظر من که بیشتر شبیه یه خوک پشمالوئه. باز خوبه خودت…
صاحب اون فرچهی بوگندوی پیری.
کجپا، به این پسرک بدجنس توجهی نکن.
هری!
هری!
مصر. چطوری بود؟ عالی بود. چیزهای قدیمی زیادی بود،
مثل مومیاییها، مقبرهها، حتی خالخالی هم بهش خوش گذشت.
مصریها قبلاً گربهها رو میپرستیدن. خب، سوسک سرگینخور هم میپرستیدن.
نکنه باز داری اون تیکه روزنامه رو نشون میدی؟ به کسی نشون ندادم.
نه، نشون هیچکس ندادی. مگر اینکه تام هم حساب کنیم.
و خدمتکار روز. و خدمتکار شب.
آشپز. اون مردی که توالت رو تعمیر کرد.
هری. خانم ویزلی.
خیلی خوشحالم که میبینمت، عزیزم. منم از دیدنتون خوشحالم.
همه چی رو گرفتی؟ بله.
آره؟ همهی کتابهات؟ همهشون طبقهی بالاست.
لباسهات؟ همه چیز.
آفرین پسر خوب. ممنون.
هری پاتر. آقای ویزلی.
هری، میشه چند کلمه باهات صحبت کنم؟ بله، البته.
هرماینی. صبح بخیر، آقای ویزلی.
منتظر شروع ترم جدید هستی؟ بله، باید فوقالعاده باشه.
هری، بعضیها توی وزارتخونه اصلاً مایل نیستن که…
این مسئله رو برات فاش کنم.
ولی فکر میکنم لازمه که حقیقت رو بدونی.
تو در خطری.
یه خطر بزرگ.
این مسئله مربوط به سیریوس بلک میشه، آقا؟
دربارهی سیریوس بلک چی میدونی، هری؟
فقط اینو میدونم که از آزکابان فرار کرده. میدونی برای چی؟
سیزده سال پیش، وقتی تو جلوی…
ولدمورت. اسمشو به زبون نیار.
ببخشید.
وقتی باعث شکست اسمشونبر شدی…
بلک همه چیزشو از دست داد.
ولی تا امروز، هنوز یه خدمتکار وفادار باقی مونده.
و از نظر اون…
تو تنها چیزی هستی که سد راه…
به قدرت رسیدن دوبارهی اسمشونبری.
و برای همینه که…
از آزکابان فرار کرده.
برای اینکه پیدات کنه.
و منو بکشه.
هری، جلوی من قسم بخور هر چی که در مورد بلک شنیدی…
نری دنبالش بگردی.
آقای ویزلی…
چرا باید دنبال کسی برم که میخواد منو بکشه؟
بدو. بدو.
رون، رون!
اوه، محض رضای خدا!
گمش نکنی!
از قصد که بادش نکردم. فقط…
کنترلم رو از دست دادم. فوقالعادهست.
رون، این اصلاً خنده نداره. هری خیلی خوششانس بوده که اخراجش نکردن.
خیلی خوششانس بودم که دستگیر نشدم.
ولی من هنوزم فکر میکنم فوقالعاده بود.
بیاین. همهی کوپههای دیگه پره.
به نظرتون این کیه؟
پروفسور آر.جی. لوپین. تو همه چیزو میدونی؟
چطوری همه چیزو میدونه؟
روی چمدونش نوشته، رونالد. اوه.
فکر میکنین واقعاً خوابه؟ به نظر میاد. برای چی؟
میخوام یه چیزی بهتون بگم.
متن انگلیسی بخش
-Take her away, Ern. -Yeah, take it away, Ernie.
lt’s going to be a bumpy ride.
-What did you say your name was? -l didn’t.
-Whereabouts are you headed? -The Leaky Cauldron. That’s in London.
You hear that? The Leaky Cauldron. That’s in London.
The Leaky Cauldron. lf you have pea soup…
…make sure you eat it before it eats you.
-But the Muggles, Cant they see us? -Muggles?
They don’t see nothing, do they?
No, but if you jab them with a fork, they feel.
Ernie, little old lady at 12 o’clock!
Ten, nine, eight…
…seven, six, five…
…four, three, three and a half…
…two, one and three quarters.
Yes!
Who is that?
That man.
Who is that?
Who is–?
That is Sirius Black, that is.
Don’t tell me you’ve never been hearing of Sirius Black.
He’s a murderer.
Got himself locked up in Azkaban for it.
-How did he escape? -Well, that’s the question, isn’t it?
He’s the first one that done it.
He was a big supporter of…
…You-Know-Who.
l reckon you’ve heard of him.
Yeah.
Him l’ve heard of.
Ernie, two double-deckers at 12 oclock.
They’re getting closer, Ernie.
Ernie, they’re right on top of us!
Mind your head.
Hey, guys? Guys?
Why the long faces?
Yeah, yeah. Nearly there. Nearly there.
-The Leaky Cauldron. -Next stop, Knockturn Alley.
Mr. Potter, at last.
-Take it away, Ern. -Yeah, take it away, Ernie!
Room 11 .
Hedwig.
Right smart bird you got there, Mr. Potter.
He arrived here just five minutes before yourself.
As Minister for Magic, it is my duty to inform you, Mr. Potter…
…earlier this evening your uncles sister was located…
…a little south of Sheffield, circling a chimney stack.
The Accidental Magic Reversal Department was dispatched immediately.
She has been properly punctured and her memory modified.
She will have no recollection of the incident whatsoever.
So that’s that…
…and no harm done.
Pea soup?
No, thank you.
-Minister? -Yes?
-l don’t understand. -Understand?
l broke the law. Underage wizards cant use magic at home.
Come now. The Ministry doesn’t send people to Azkaban…
…for blowing up their aunts.
On the other hand, running away like that, given the state of things…
…was very, very irresponsible.
-The state of things, sir? -We have a killer on the loose.
Sirius Black, you mean?
But what’s he got to do with me?
Nothing, of course. You’re safe. And that’s what matters.
And tomorrow you’ll be on your way back to Hogwarts.
These are your new schoolbooks. l took the liberty…
…of having them brought here. Now Tom will show you to your room.
Hedwig.
Oh, by the way, Harry. Whilst you’re here, it would be best if you didn’t…
…wander.
Right! You gonna move that bus or what?
Housekeeping.
l’ll come back later.
l’m warning you, Hermione.
Keep that beast away from Scabbers, or l’ll turn it into a tea cozy.
lts a cat, Ronald. What do you expect?
-lts in his nature. -A cat? ls that what they told you?
-Looks like a pig with hair. -That’s rich…
…coming from the owner of that smelly old shoe brush.
Crookshanks, just ignore the mean little boy.
Harry.
Harry.
-Egypt. What’s it like? -Brilliant. Loads of old stuff…
…like mummies, tombs, even Scabbers enjoyed himself.
-Egyptians used to worship cats. -Along with the dung beetle.
-Not flashing that clipping again? -l haven’t shown anyone.
No, not a soul. Not unless you count Tom.
-The day maid. -Night maid.
-Cook. -The bloke who fixed the toilet.
-Harry. -Mrs. Weasley.
-Good to see you, dear. -Good to see you.
-Got everything? -Yes.
-Yes? All your books? -lt’s all upstairs.
-Your clothes? -Everything.
-Good boy. -Thank you.
-Harry Potter. -Mr. Weasley.
-Harry, wonder if l might have a word? -Yeah, sure.
-Hermione. -Good morning, Mr. Weasley.
-Looking forward to a new term? -Yeah, lt should be great.
Harry, some within the Ministry would strongly discourage me…
…from divulging what l’m about to reveal to you.
But l think that you need to know the facts.
You are in danger.
Grave danger.
Has this anything to do with Sirius Black, sir?
What do you know about Sirius Black, Harry?
-Only that he’s escaped from Azkaban. -Do you know why?
Thirteen years ago, when you stopped….
-Voldemort. -Don’t say his name.
Sorry.
When you stopped You-Know-Who…
…Black lost everything.
But to this day, he still remains a faithful servant.
And in his mind…
…you are the only thing that stands in the way…
…of You-Know-Who returning to power.
And that is why…
…he has escaped from Azkaban.
To find you.
And kill me.
Harry, swear to me that whatever you might hear…
…you wont go looking for Black.
Mr. Weasley…
…why would l go looking for someone who wants to kill me?
Quick. Quick.
Ron, Ron!
Oh, for goodness sake!
Don’t lose him!
l didn’t mean to blow her up. l just–
-l lost control. -Brilliant.
Honestly, Ron, its not funny. Harry was lucky not to be expelled.
l was lucky not to be arrested.
l still think it was brilliant.
Come on. Everywhere else is full.
Who do you think that is?
-Professor R.J. Lupin. -Do you know everything?
How is it she knows everything?
-lt’s on his suitcase, Ronald. -Oh.
-Do you think he’s really asleep? -Seems to be. Why?
l gotta tell you something.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.