The War Of The Simpsons

مجموعه تلوزیونی: خانواده سیمپسون / فصل: فصل دوم / اپیزود 18

The War Of The Simpsons

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این اپیزود را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی اپیزود

اممم… هورس دوورس

هومر! تو قول دادی!

من قول دادم که نخورم؟ هرگز! تو دروغ میگی!

هومر، خواهش می کنم. ما هیچ وقت مهمونی نگرفتیم. حالا می خوایم جواب همه اون دوستامون که مهمونی گرفتن و ما رو دعوت کردن رو بدیم.

هیچ وقت مهمونی نگرفتیم؟ پس اون جشن بزرگی که گرفتیم با اون هه شامپاین و موسیقی و اون همه پدر مقدس چی بود؟

اون جشن عروسیمون بود.

اوه.

بچه ها وقتشه که برید تو تختخواب.

ولی مامان من می خوام مسخره کردن و شوخی کردن بزرگسالانی که تصنعی رفتار می کنن رو ببینم.

آره تو تختخواب هیچ سرگرمی وجود نداره.

اوه، پسرم وقتی بزرگ بشی یه چیزایی رو بیشتر می فهمی.

اممممم. اوه عزیزم! امممم. آره.

اوه! اومدن! همه چی مرتبه؟

قیافه من چطوره؟

لیوانهامون به اندازه کافی هستش؟

به اندازه ی کافی یخ داریم که دهنشون رو ببندیم؟

هومر! هومر! موسیقی بزار!

دوباره بگو اسم دوستانمون چی بود؟

بچه ها! برید!

سلام به همه اشکالی نداره اگه من متصدی بار بشم؟ میدونی، من دکترای مخلوط کردن دارم

بچه مدرسه ای.

سلام، هومر! دوست داری یکی از معجونهای فلندزر منو امتحان کنی؟

چرا که نه؟ خودم پولش رو دادم.

هی، فلندرز چطوره دفعه ی بعدی یه مقدار الکل هم توش بری؟

دقت کن سیمپسون! این سه لیوان عرق نیشکر داره یه لیوان کوچک ویسکی الکلی و یه مقدار هم از اون نوشیدنی های فرانسوی برای مزه اش.

واقعا؟ من احساس می کنم گرمم شده و خیلی خوشحالم و فکر می کنم حرف زدنم نامفهوم شده… حق باتوئه! یکی دیگه بده.

حالا، هومر، خیلی زیاده روی نکن. پارسال مهمونی وینفیلد رو یادت میاد که توی لباسشویی شون بالا آوردی؟

نه.

سلام! تو خواهر زن هومر سیمپسونی، درسته؟ من تو رو یادم میاد ولی یادم نمیاد که اینقدر قشنگ بوده باشی.

آخ! هی! ای وای!

این از اون چماق های جدیده؟ واقعا درد داره.

اوه دکتر هیبرت. از مهمونی لذت می بری؟

آه، نه، واقعا نه. به نظر میرسه که یک نفر سهوا یکی از اون قطعه های یخ جدید رو با یدو‌نه از اون سکس های.

من بودم! سر کارت گذاشتم!

هومر، این قطعه های یخ تازه از فرآیند های شیمیایی فوق العاده سمی بدست میان. و طعنه آمیز بگم که یه مگس واقعی بهداشتی تره.

باید صورت خودت رو ببینی. واقعا نباید از دستش داد.

بارت! بیا اینجا.

چی؟

میمون کوچولو… تو یه میمیون کوچولویی درسته؟

بله آقا.

بارت، اون کار با مزه ای که هميشه می کنی رو انجام بده.

چی؟

همون کاری که می دونی باید چه جوری انجام بدی

چی؟

برو تو تختخوابت.

همگی سلام! نگاه کنید، من بامزه ترین آدم روی زمینم!

اوه هومر، تو پادشاهی!

من سالها منتظر این بودم که این رو بهت بگم، اما هیچ وقت اعصابش رو نداشتم.

هومر، من شما رو نمیشناسم. همسر من با همسر شما دوسته. ما سه ساعت پیش همدیگه رو دیدیم.

تو متعفنی! تو همه ی اون کارهای مسخره ات متعفنی! من از اینجا میرم!

اوه، خدای من هومر از اینجا نرو…

خیله خوب باشه.

ميشه… یه مشت از اون بادوم زمینی ها بدی… ماد؟

اوه حتما.

نه از اون بادوم زمینی ها. از اونهایی که اون زیره.

هی، از اينکه من رو دعوت کردید متشکرم. اوقات خیلی خوبی رو داشتم.

باید بابت شوهرم ازتون معذرت خواهی کنم.

اگر می خواید که امشب رو زنده بمونه، بهتون پیشنهاد می کنم که بچرخونیدش تا روی شکمش بخوابه.

همممم. متشکرم. این کاررو می کنم دکتر هیبرت. از اینکه اومدید ممنونم.

یادت باشه، من گفتم اگر.

تا حالا تو تمام زندگیم اینقدر خجالت نکشیده بودم.

چرا؟ مگه چی کار کردی؟

مارج!

بیا اینجا!

می خوایم بریم کجا؟

شیشش.

می خوام مطمئن بشم که بچه ها صدای ما رو نمیشنون. وقتی که جوون بودم، از این متنفر بودم که بفهمم مادر و پدرم دارن با هم دعوا می کنن.

اونها دوباره دارن تو ماشین با هم دعوا می کنن.

اون موسیقی هميشه به من احساس ترس وحشتناکی رو میده.

هومر، یادت میاد دیشب تو مهمونی چه طور رفتار کردی؟

چطور رفتار کردم؟

برای همین من گفتم: من نباید مست کنم و فقط یه کم از این مشروبهای مارتینی سبک می خورم.

اوه خدای من! یه مگس توی مشروب منه!

من گذاشتمش اونجا.

تو این کار رو کردی؟

من به عنوان یه کار خنده دار سهوا این کار رو کردم.

سرگرمی خالص!

هومر خالص!

من این کار رو به عنوان جالب ترین و سرگرم کننده ترین شوخی فصل معرفی می کنم.

هومر، من دوست دارم فکر کنم که یک زن صبور هستم، که با همه چیز مدارا می کنم، و هیچ خطی وجود نداشت که تو بتونی از اون رد بشی تا جلوی عشق من به تو رو بگیره. اما دیشب نه تنها از اون خط رد شدی بلکه روی اون خط بالا آوردی!

ببخشید عزیزم. نمیشه فراموشش کنیم و به کلیسا بریم.

من امروز تنهایی میرم کلیسا. تو همین جا می مونی و به بارت توضیح میدی که چرا بهش صدمه زدی.

نه، من صدمه نزدم…من…اوه منظورت درونیه، درسته؟

خوب راجع به دیشب… حتما متوجه شدی که کارهایی که بابایی می کرد یه مقدار عجیب غریب بود و احتمالا نفهمیدی که چرا.

من میدونم چرا. تو مست بودی.

من اعتراف می کنم. نمی دونستم که چه زمانی باید چه کاری بکنم. متاسفم که این اتفاق افتاد و امیدوارم از احترامی که نسبت به پدرت قائل بودی ذره ای کم نشده باشه.

بابا من به همون اندازه ای که قبلا برای تو احترام قائل بودم برای هميشه همون قدر احترام قائلم.

اوخ.

حالا قبل از اينکه راجع به موعظه ی هفته ی آینده چیزی بهتون بگم می خوام یک خبری رو بهتون بدم.

ما توی قفسه ی اخبار کلیسا یه جزوه ی جدید داریم که می تونید ازش استفاده کنید که توی اون جزوه ها درباره پیچیده گی های کتاب مقدس اشتباهات احمقانه ی شیطان غم و اندوه خوب! باز هم اشتباهات احمقانه ی شیطان نوشته شده و یک قسمت برای نوجوانها سرخ شدن در جهنم باحال نیست.

مارج، مارج.

متاسفم. من و خداوند نمی توانیم با سر و صدای کفش هومر سیمپسون رقابت کنیم. چرا حرفمون رو قطع نمی کنیم تا اون یه جایی پیدا بکنه؟

متاسفم جناب کشیش.

بشین، هومر.

من و خانم لاوجوی سومین نشست سالیانه درمان دوباره ازدواج” رو” هفته ی دیگه در برکه گربه ماهی برگزار می کنیم.

این یک مشاوره ی روانشناخت ی برای زوجهایی است که ازدواجشان در حال فرو پاشی است…

…یا اونهایی که فقط یه مقدار به تنظیم روابطشون احتیاج دارن.

هممممم.

اگر علاقه دارید که شرکت کنید وقتی که مراسم تمام شد در راهروی سالن ثبت نام کنید.

درمان دوباره کوچک ما مورد توجه سیمپسون ها هم قرار گرفته؟

اوه خوب خیلی وسوسه کننده است. واقعا نظر فوق العاده ایه.

مارج! داری چی کار می کنی؟ دیوونه شدی؟!

ما میریم اونجا!

آخر هفته ی روبروشدن با ازدواج، من دارم میام!

حالا می خوای بری؟

اونها این جلسه رو توی برکه ی گربه ماهی برگزار می کنن. اگه اونجا گربه ماهی نداشت نمی تونستن بهش بگن گربه ماهی.

ما می خوایم به این دوباره درمانی بریم تا ازدواجمون رو سر وسامون بدیم همین. ماهی گیری در کار نیست.

اوه، باید پرستار بچه باشه.

سلام. من خانم سیمپسون هستم.

سیمپسون… سیمپسون…

برگشتی که بیشتر گیرت بیاد؟

اوه خدای من. حالا تو این وقت کم پرستار از کجا پیدا کنیم؟

اوه عزیزم. اگه نتونیم پرستار پیدا کنیم، نمی تونیم بریم. عجب ضد حالی شد.

پرستار بچه برای چی می خوای؟ من تقرییا ده سال و نیم سنمه.

مامان! تو جرات این کار رو نداری.

خانم جوان این جوری با من صحبت نکن، وگرنه مزه ی پشت دستم رو بهت می فهمونم.

نه، تو این کار رو نمی کنی!

بابابزرگ؟

ها…کیه؟ …چیه؟

بابا بزرگ می تونید یه کاری بکنید؟

من می تونم خودم لباسم رو بپوشم.

خوب، من داشتم فکر می کردم. که آیا شما می تونید این آخر هفته از بچه ها مواظبت کنید؟ اگه نا امید و بیچاره نبودم، ازتون نمی خواستم این کار رو بکنید.

اوه حتما. آخرین راه فرار بابا بزرگ پیر و کودن. آدمی که به هیچ وجه نميشه توی هیچ کاری روش حساب کرد، لعنت به این زندگی. همه منو اذیت میکنن. من این کار رو می کنم.

مارج، باید آخرین چیزها رو بذارم تو صندوق عقب.

حالا، اگه مگی تب کرد به این شماره زنگ بزن. اگر انگشتش رو کرد تو پریز برق، به این شماره زنگ بزن. و اگه از اون ماده های تمیز کننده خورد به این شماره زنگ بزن…

اون لیست رو بده به من. من می تونم بخونم.

خیله خوب. خیله خوب. خداحافظ بچه ها. و مواظب رفتارتون باشید.

اگه بابا بزرگ افتاد تو وان حموم به این شماره زنگ بزنید.

شنیدم چی گفتی.

بابا بزرگ، مامان خیلی عجله داشت و یادش رفت که این رو بهتون بده. این لیست کارهایی که من و لیسا می تونیم و نمی تونیم انجام بدیم.

آآآ… آه- ها … تو اجازه داری سیگار بکشی؟

هممممم، یه کم.

واو، بهتر یه مقدار بنزین بزنیم.

پرش کن. پاهام خسته شده فکر کنم بهتره برم یه استراحتی بکنم.

می خوای بری کجا؟

برکه گربه ماهی.

اوه، داری میری دنبال ژنرال شرمان؟

صبرکن، یه دقیقه صبر کن… یه دقیقه صبر کن. ژنرال شرمان کیه؟

اون بزرگترین گربه ماهی این قسمته…

اوه، آره.

… اونها میگن وزنش بیشتر از 500 پوند.

واو، کی میگه؟

اونها میگن.

اوه.

این تنها عکسیه که از ژنرال وجود داره. نميشه دقیقا فهمید که اون چه جوریه. هرچند ميشه فهمید که به طرز عجیبی گنده است.

هممممم. آقایون من می خوام ژنرال شرمان رو بگیرم!

بعد از سوپرمارکت، میریم فیلم بخریم، بعد یه همبرگر کراستی می گیریم بعدشم مستقیم میریم به سمت تالار.

بارت، بابا بزرگ یه پیرمرد مهربونه که به ما اعتماد کرده. تو مطمئنی که درسته که ما ازش سو استفاده کنیم؟

لیس، در این زمانه آشفته و احمقانه، چه کسی هست که بگه چیزی درسته یا غلطه؟ اما الان شعور و غریزه ی من بهم میگه… که نهایت استفاده رو از بابا بزرگ ببر.

اوه خانم و آقای سیمپسون. خوش آمدید!

سلام جناب کشیش! خوشحالیم که تونستیم بیایم. اوه، سلام هلن.

سلام مارج!

اوه هومر سیمپسون! می خوای ازدواجت رو یه کم جلا بدی؟

به تو هیچ ربطی نداره فلندرز.

اه… ها… فرصت داریم… تا یه مقدار ماهی گیری هم بکنیم؟

اوه متاسفم نه. هومر مشکلات یک ازدواج با چند ساعت حل نمیشه. تمام آخر هفته طول می کشه تا این کار رو انجام بدیم.

اوه.

حقیقتا ما باید طعمه رو به قلاب ببندیم. این جوری یک ازدواج خوب و موفق از هم پاشیده نمیشه

می فهمم. من اصطلاحات بولینگ رو هم می فهمم.

اوه سه تا زوجی… بیشترین اجتماعی که تا حالا داشتیم.

بهتره یه چرخی تو اتاق بزنیم تا هر کسی خودش رو معرفی بکنه و یه مقدار راجع به اینکه چرا اومده اینجا صحبت بکنه.

جان… گلوریا؟

اسم من گلوریا ست. من اومدم اینجا به خاطر اینکه جانی کوچولو گاهی وقتها نمی تونه اون کارهای مردونه ای که باید انجام بده رو انجام بده. من اون بوی عرق جو سیاه رو نمی خوام و همین طور اون فشار بدجوری که به خا طر الکل به من میاره رو نمی خوام.

کافیه گلوریا!

متشکرم گلوریا. جان، چرا تو چیزی راجع به اینکه چرا اومدی اینجا نمیگی؟

اون هیچ وقت آشپزی نمی کنه هميشه خونمون پر از کتافته و خیلی بد زبونه و بد دهنه. اون ملکه ی اون جونورهایی که شبیه زنهان.

نه، نیستم!

ملکه اون جونورهایی که شبیه زنها هستن!

نه، نیستم!

اینم تاجته، اعلی حضرت.

ولم کن خوک عوضی.

ملکه اون جونورهایی که شبیه زنها هستن!

شما جایی اومدید که باید میومدید. اول، ازتون می خوام که تو چشمهای همدیگه نگاه کنید

چشمهای تو؟ من فراموش کرده بودم که اونها چقدر قشنگن.

دیگه هیچوقت دعوا نکنیم

ما خیلی احمق بودیم که با هم بحث می کردیم.

بیا راجع به این حرف نزنیم.

بیا اصلا حرف نزنیم.

وقتی که هفته دیگه ظرف جمع آوری اعانه رو جلوتون گرفتن یادتون بیاد که من زندگیتون رو نجات دادم و شادی رو به زندگیتون برگردوندم. خیلی خوب. ند، ماد، چی باعث شد که شما بیاین اینجا؟

خوب…

ادامه بده، ندی.

بعضی وفتها ماد که خدا حفظش کنه، زیر متنهایی از کتاب مقدس من خط می کشه به خاطر اینکه مال خودش رو پیدا نمی کنه.

خوش شانس شما اسلحه را در خونه نگه ندارید.

هومر ، چرا اینجایی؟

اوه، به خاطر اينکه مست بودم و زل زده بودم به لباس اون.

نه، نه هومر. مارج می خواد عیبهای تو رو به ما بگه. چرا راجع به اون حرف نمیزنی؟

اون بی نقصه.

بجنب، هومر. عییهای اون چیه؟

خوب ، بعضی وقتا ممکنه آزار دهنده باشه.

اوه، هومر.

مارج. حرفش رو قطع نکن. نوبت تو هم می رسه.

تموم شد.

باشه. مارج؟

خوب، این جوری نیست که من عاشق این مرد نباشم. من هميشه ازش حمایت می کنم. اون فقط خیلی خودخواهه.

حالا، هومر.

اون تولدها، سالگردها، تعطلات رو فراموش میکنه… چه مذهبی و چه غیر مذهبی… با دهن باز غذا رو می جوه، قمار می کنه، هميشه میره توی یه بار قدیمی و درب و داغون و با دم های بی شخصیت و الکلی حرف می زنه.

حقیقت داره. همه اینها حقیقت داره.

هومر، حرفش رو قطع نکن.

ببخشید.

اون توی حوله ها فین می کنه و دوباره میذارتشون سر جای قبلی…

من اون کار رو فقط دوبار انجام دادم.

یه نصف گالون شکلات.

انجام شد.

یه نصف گالن شکلات میوه دار قهوه ای.

انجام شد.

یه نصف گالن شکلات، آشپزی شکلاتی، شکلاتی.

انجام شد.

واقعا مامانت این لیست خرید رو نوشته؟

بابا بزرگه، این چه سوالیه؟

لیس، بعدی چیه؟

شیرینی برای روی بستنی و شربت.

هی بابا بزرگ. راهروی ششم و بجنب.

خیلی خوب، ولی اون سیگار رو خاموش کن.

اون با شیشه آب می خوره. هیچ وقت بچه رو عوض نمی کنه.

وقتی که می خوابه صدای جویدن و غذا خوردن در میاره و وقتی که بیدار ميشه صدای خوک در میاره.

اوه… اوه… و خودش رو با کلید می خارونه.

فکر می کنم تموم شد.

اوه نه. صبر کنید.

اون توی خواب به من لگد می زنه و انگشتهای پاش خیلی بلند و زرد هستن.

این تمام چیزیه که الان به ذهنم رسید.

فکر می کنم همتون خسته شدید و ازتون تشکر می کنم که بهم اجازه دادید یه چیزایی رو که تو سینه ام بود رو بیرون بریزم.

خوب، ما غذای هاواییایی رو از دست دادیم. شبها برای شب بخیر چی میگیم؟

ولی رئیس. من با این اسباب بازی نمی تونم انتقام مرگ همکارم رو بگیرم.

نمی خوام چیزی بشنوم مک بین. این توپی که تو داری خلاف آیین نامه است. ما توی این بخش طبق دستورات کتاب عمل می کنیم.

خداحافظ کتاب.

می دونید بچه ها، داره خیلی دیر میشه.

آره، تو باید بخوابی، بابا بزرگ. ما روز سختی رو داشتیم.

گول زدن خودم دیگه فایده ای نداره. من بحران اخلاقی دارم.

ساعت 5 میرم بیرون ساعت 5:30 ژنرال شرمان رو می گیرم تا ساعت 6 تمیزش می کنم ساعت 6:30 می خورمش و ساعت 7 هم بر می گردم تو رختخواب بدون هیچ مدرک جرمی.

جنایت بی نقص.

هومر، داری دزدکی میری ماهی گیری؟

خود خواهی تو رو نمیتونم باورکنم. تو هر وقتی می تونی بری ماهی گیری ما اومدیم اینجا تا ازدواجمون رو حفظ کنیم.

تو حتی همین الان هم که من دارم باهات حرف می زنم داری به ماهیگیری فکر می کنی. درسته؟

الان وقت خوبی برای صادق بودنه؟

آره.

حق با توئه، منم به ماهی فکر می کنم. کمکم کن مارج. من باید چی کار کنم که مرد خوبی باشم؟

برگرد تو رختخواب.

خیلی خوب. اما نمی تونم بخوابم. می تونم قدم بزنم؟

حتما.

باید شوهر خوبی باشم… باید شوهر خوبی باشم.

باید شوهر خوبی باشم

هی بچه ها! یادتون رفت… ووووای!

ادامه بده ژنرال شرمان! قدرتت رو هدر بده، گربه ماهی گنده بدترکیب. من یه دیگچه با یه قالب کره که اسم تو روشه میگیرم.

هومر؟

شکر؟

بله. ده تا لطفا.

هی بابا بزرگ پرش کن.

تو مطمئنی که مادرت اجازه میده بچه ها قهوه بخورن؟

برای آخرین بار، آره!

خیلی خوب! تسلیم شو!

ها؟

هی میلهوس. انفجار بزرگ در قلعه ی سیمپسونها. تنها آدم بزرگ اینجا راحت گول می خوره و پیره.

کلوب شبانه بارت. آه، دوتایی. ساعت دو اونجا باش وگرنه همه چی رو از دست میدی.

به دوستهام بگم؟ باشه، ولی دوستای من یه مقدار وحشی ان.

عالیه! من ظهر میرم بیرون و به یه مهمونی هم دعوت شدم.

حالا، این تمرین اعتماده. شما عقبکی میفتید و به زوجتون اعتماد می کنید که شما رو بگیره.

منم باید این کار رو بکنم؟

نه. حتی اگر شوهرتم اینجا بود، من این کار رو پیشنهاد نمی کردم.

مارج، به عنوان یه مشاور زناشویی، این اولین موردی که من تا حالا به یکی از طرفین گفتم که 100 درصد حق با اونه.

همه اش تقصیر اونه، و من می تونم این رو توی استنادی که تهیه می کنی بنویسم.

اونجا/ خبر بدید / خبر بدید/ اونجا.

یانکی ها دارن میان…

باشه، ماهی، تو احتمالا از اینکه من هنوز هم اینجام تعجب کردی.

گرفتن تو من رو تبدیل به معروف ترین ماهی گیر می کنه، اون وقت اونها میگن مرد کچل در برنامه ماهی گیری تلویزیون کابلی.

وااااو! عجب ماهی!!

میلهوس از دیدنت خوشحالم رفیق. چی شده پسر؟

مهمونی بچه گونه ای بارت. هیچ دختر بالای هشت سالی نمیاد؟

الان نه، ولی بعد از ظهر کوتاهه.

لیسا چی شده؟

واضح نیست؟ ما خودمون رو خوار و ذلیل کردیم و فعالیتهایی که بچه ها حق دارن در دهه بعدی زندگیشون انجام بدن رو عقب کشیدیم.

تو توی این مهمونی فوق العاده ای لیسا. فوق العاده.

هی تو، نه، اون در رو ببند! بس کن! اون رو بزار سر جاش! نه، بسه، اوه!

اوخ!

قاه قاه قاه!

شیطون کوچولو، می خوای کمربندم رو درآرم؟

آره.

خیلی خوب. حالا نشونت میدم.

قاه! قاه! قاه!

لعنتی!

من دوستت دارم، ولی باید بکشمت.

آره مواظب باش مرد. هی، از اینکه اومدی متشکرم. هی، کراوات قشنگیه نلسون…

اوه متشکرم، مال باباته.

من سعی کردم پرستار بچه ی خوبی باشم، ولی نتونستم! من یه کودن زهوار در رفته پیر و بی مصرفم.

لیسا ، من احساس خیلی بدی رو دارم که قبلاً اصلا نداشتم.

بهش میگن پشیمانی اخلاق زننده و مضحک دوران جوانی.

خوب، باید چه کاری کرد که -این احساس از بین بره؟

یک سطل و یک جارو بردار و سخت تر و سریع تر از هميشه همه جا رو تمیز کن.

من قهرمانم/ من قهرمانم / وقتی برای بازنده ها نیست/ چونکه من قهرمان جهانم!

اوه اوه.

سلام عزیزم. آه اوه. درمان دوباره ی ازدواج چطور پیش میره؟

ما اومدیم به این درمان دوباره به خاطر اینکه من فکر می کردم ازدواج ما مشکل داره، اما حتی یک لحظه هم فکرش رو نمی کردم که اینقدر مشکل داشته باشه

هومر، تو چه جوری از من انتظار داری که باور کنم…

مارج، تو نمی دونی این ماهی یعنی چی. این ماهی یه زندگی بهتر رو به هر دوی ما نشون میده. این ماهی من رو به یه مبارز و قهرمان تبدیل می کنه.

برای کی؟

برای اون آدمهای مرموزی که -تو ی کرم فروشی بودن.

تمام چیزی که این ماهی نشون میده اینه که تو چقدر خودخواهی.

خوب اگه تو همچین حسی داری من برش می گردونم تو آب.

اوه آره حتما.

نگاه کن.

اوه، منم این کار رو کردم!

من شهرت و صبحانه رو برای ازدواجم رها کردم.

من برای گرفتن این شش ساعت مبارزه کردم.

اون یک کلمه گفت و من پرتش کردم سر جاش.

و اون وقت تو داری به من میگی که ازدواج ما مشکل داره؟

بیا اینجا عزیزم.

اوه هومر.

ما برگشتیم!

ازدواجتون چطوره؟-

کاملا عادی. کاملا عالی.

اوه خدای من خونه واقعا عالیه. بابا بزرگ رمز موفقیتت چیه؟

گریه کردن الکی.

درسته، درست شنیدید.

گریه کردن الکی.

می تونم مثل آب خوردن خودم رو ناراحت و خوشحال کنم

اوه، من دارم گریه می کنم، من خیلی ناراحتم.

تبریک میگم پدربزرگ.

دیگه هیچ وقت به یه آدم پیر اعتماد نمی کنم.

من گولتون زدم. پس به امید دیدار احمق ها. هر هر هر .

آره. ژنرال شرمان. اونها میگن وزنش 500 پونده و یه جایی ته دریا زندگی می کنه که هیچ کس نمی دونه اونجا کجاست؟

هیچ کس نمی دونه اون چند سالشه، اما اگه از من بپرسی، و همه آدمها می پرسن میگم اون صد سالشه.

و آه، نه هیچ کس تا حالا اون رو نگرفته؟

خوب، یه نفر نزدیک بود بگیره. کسی به اسم هومر. اون هفت فوت قد داشت و دستهایی مثل تنه درخت داشت.

و چشمای او مثل فولاد بودند سخت و سرد.

و موهای پرپشتی داشت که به اندازه آتشهای جهنم قرمز بود.

متن انگلیسی اپیزود

Mmm… hors doovers.

Homer! You promised!

I promised I wouldn’t eat? Never! You lie!

Homer, please. We’ve never thrown a party. Now we’re gonna pay back all the friends who’ve invited us to their homes.

Never thrown a party? What about that big bash we had with all the champagne and musicians and holy men and everything?

That was our wedding.

Oh.

Children, it’s time for you to go to bed.

But Mom, I want to hear the witty banter of sophisticated adults.

Yeah, you can’t have any fun in bed.

Oh son, when you’re older, you’ll know better.

Hmmm. Oh, baby! Mmmm. Yeah.

Oh! They’re here! How does everything look?

How do I look?

Do we have enough glasses?

Do we have enough gag ice cubs?

Homer! Homer! Put a record on!

What are all our friends names again?

Children! Go!

Hey, anybody mind if I serve as bartender? You know, I have a Ph.D in Mixology.

College boy.

Hey, Homer! Care to try some of my Flanders Planters punch?

Why not? I paid for it.

Hey, Flanders, next time why don’t you put a little alcohol in it?

Au contraire, Simpson! It has three shots of rum, a jigger of bourbon and just little dab-a-roo of creme de cassis for flavor.

Really? Well I do have a warm sense of well-being and I seem to be ssslurring my shpeech… you’re right! Give me another.

Now, Homer, go easy on the al-ky-hol. Remember last year at the Winfield’s party when you threw up in the laundry hamper?

No.

Hi! You’re Homer’s sister-in-law, right? I remember you, but I don’t remember you being so beau –tiful.

Ow! Hey! Jeez!

Is that a new kind of Mace? It’s really painful.

Oh, Dr. Hibbert. Enjoying the party?

Uh, no, not really. Someone seems to have slipped one of those novelty ice cubes with a fake fly in my drink.

It was me! You fell for it!

Homer, these novelty ice cubes are often made from highly toxic chemicals. Ironically, a real fly would have been much more sanitary.

You should see the look on your face. It’s priceless.

Bart! Come over here.

What?

You little monkey… you’re a little monkey, aren’t you?

Yes sir.

Bart, do that thing you do that’s so cute.

What?

That thing you know how to do.

What?

Go to bed.

Hey, everybody! Look, I’m the funniest guy in the world!

Oh, Homer, you’re the king!

I’ve been wantin’ to tell you off for years, but I’ve never had the nerve.

Homer, I don’t know you. My wife and your wife are friends. We met just three hours ago.

You stink! You and your whole lousy operation stinks! I quit!

Uh, gee Homer, don’t quit…

All right then.

Could you… give me a handful of peanuts… Maude?

Oh sure.

Not those peanuts. The ones at the bottom.

Hey, thanks for invitin’ me. I had a wonderful time.

I must apologize for my husband.

If you want him to live through the night, I suggest you roll him onto his side.

Hmmm. thank you. I will, Dr. Hibbert. Thanks for coming.

Remember, I said if.

I have never been so embarrassed in my life.

Why? What’d you do?

Marge!

Come here!

Where-where are we going?

Shhh.

I want to make sure the kids don’t hear. When I was young, I always hated knowing my parents were fighting.

They’re fighting in the car again.

That music always sends a chill down my spine.

Homer, do you remember the way you acted at the party last night?

The way I acted?

So I said: I must get out of these wet clothes and into a dry martini.

Good lord! There’s a fly in my drink!

I put it there.

You did?

I slipped it into your glass as a gag.

Pure hilarity!

Pure Homer!

I pronounce it to be the most whimsical jape of the season!

Homer, I like to think that I’m a patient, tolerant woman, and that there was no line you could cross that could make me stop loving you. But last night, you didn’t just cross that line, you threw up on it!

I’m sorry, honey. Can’t we just forget it and go to church.

I’m going to church alone today. You’re going to stay here and explain to Bart why you scarred him for life.

No, I didn’t… I… Oh, you mean inside, don’t you?

About last night… you might have noticed Daddy acting a little strange and you probably don’t understand why.

I understand why. You were wasted.

I admit it. I didn’t know when to say when. I’m sorry it happened and I just hope you didn’t lose a lot of respect for me.

Dad, I have as much respect for you as I ever did or ever will.

Aw.

Now before I give you all a sneak preview of next week’s sermon, I have some announcements to make.

We have some new pamphlets available in our church newsrack including “Bible Bafflers”, “Satan’s Boners,” “Good Grief! More Satan’s Boners” and, for the teens, “It’s Not Cool To Fry In Hell”.

Marge, Marge.

I’m sorry. The Lord and I can’t compete with the squeaking of Homer Simpson’s shoes. Why don’t we just put everything on hold until he takes a seat?

Sorry, Reverend.

Sit down, Homer.

Mrs. Lovejoy and myself will be holding our third annual marriage retreat next weekend at Catfish Lake. It’s psychological counseling for couples whose marriages are hanging by a thread…

… or those just in need of a tune-up.

Hmmmm.

Now if you wish to participate, please sign up on your way out after the service is over.

Will the Simpsons be attending our little retreat?

Oh, well, it’s very tempting. Really a wonderful idea.

Marge! What are you doing? Are you insane?!

We’ll be there!

Marriage encounter weekend, here I come!

Now you wanna go?

They’re holding it at Catfish Lake. They couldn’t call it Catfish Lake if it didn’t have a catfish in it.

We’re going to this retreat to give our marriage a tune-up and that’s all. No fishing.

Oh, that must be the babysitter.

Hello. I’m Mrs. Simpson.

Simpson… Simpson…

Come back for more, eh?

Oh my. Where are we supposed to get a sitter on such short notice?

Oh dear. If we can’t find a babysitter, we can’t go. What a kick in the teeth.

What do you need a babysitter for? I’m almost ten and a half.

Mom! You wouldn’t dare.

Don’t take that tone with me, young lady, or I’ll give you a taste of the back of me hand.

No, you don’t!

Grampa?

Huh… who?… what?

Grampa, could you do something?

I can dress myself.

Well, I was wondering. Do you think you could babysit the kids this weekend? I wouldn’t ask, except I’m desperate.

Oh sure. Last resort… Old Grampa, the feeb. The guy who can’t be counted on for nothing, no how, dagnabit. Everyone’s agin me. I’ll do it.

Marge, just puttin’ a few last things in the trunk.

Now, if Maggie runs a fever, you call this number. If she sticks her finger in an electrical socket, call this number. And if she drinks pine cleanser, call this…

Just give me the list. I can read.

All right. All right. Goodbye, children. And behave yourselves.

Call this number if Grampa falls in the bathtub.

I heard that.

Grampa, Mom was in such a hurry, she forgot to give you this. It’s a list of the things Lisa and I can and can’t do.

Uh huh … Uh-huh… You’re allowed smoke cigars?

Hmmm, bait.

Whoa, better get some gas.

Fill ‘er up. I guess I’ll go and stretch my legs.

Where ya headed?

Catfish Lake.

Oh, after General Sherman, are ya?

Wait, wait a minute… wait a minute. Who’s General Sherman?

He’s only the biggest catfish in these parts…

Oh yeah.

… they say he weighs upwards of five hundred pounds.

Whoa, who says that?

They do.

Oh.

Now, that there’s the only known picture of the General. Can’t see what he is, exactly. He’s freakishly big, though.

Hmmmm. Gentlemen: I am going to catch General Sherman!

After the supermarket, we’ll go to the video store, grab a Krusty Burger and head for the arcade.

Bart, Grampa’s a kindly old man who trusts us. Are you sure it’s right to take advantage of him?

Lis, in these crazy, topsy-turvy times, who’s to say what’s right or wrong? But right now my gut’s telling me… Bleed Gramps dry.

Ah, Mr. and Mrs. Simpson. Welcome!

Hello, Reverend. We’re glad we could come. Oh, hello Helen.

Hel-lo Marge!

Why, Homer Simpson! Here to give your marriage a little spit shine?

None of your business, Flanders.

Uh… uh… Reverend… are we gonna get a chance to do any fishing?

Oh, I’m afraid not. A marriage can’t be reconciled in a few hours, Homer. It takes a whole weekend to do that.

Oh.

We must bait our hooks with honesty. That way a happy marriage won’t be the one that got away.

I see. I also understand bowling expressions.

Ah, three couples… our best turnout yet. Why don’t we go around the room and everyone can introduce themselves and tell us a little bit about why they’re here.

John… Gloria?

My name’s Gloria. I’m here because Johnny boy hasn’t been able to cut it, manwise, for some time. Not that I’d want his odor of gin and sour defeat pressed against me.

That’s enough, Gloria!

Thank you, Gloria. John, why don’t you tell us a little about why you’re here?

She never cooks, she keeps a filthy house and she talks profanely. She’s the Queen of the Harpies.

No, I’m not!

Queen of the Harpies!

No, I’m not!

Here’s your crown, your Majesty.

Get away from me, swine.

Queen of the Harpies!

You’ve come to the right place. First, I want you to look into each other’s eyes.

Your eyes? I’d forgotten how beautiful they are.

Let’s never fight again.

We were fools to argue.

Let’s not talk about that.

Let’s not talk at all.

Remember my saving your lives and bringing you happiness when we pass the collection plate next week. All right. Ned, Maude, what brings you here?

Well…

Go on, Neddie.

Sometimes Maude, God bless her, she underlines passages in my Bible because she can’t find hers.

Lucky you don’t keep guns in the house.

Homer, why are you here?

Ohhh, because I got drunk and looked down her dress.

No, no, Homer. Marge is going to tell us all your faults. Why don’t you tell us about hers?

She’s perfect.

Come on, Homer. What are her faults?

Well, sometimes that can be annoying.

Oh, Homer.

Now, Marge. Don’t interrupt. You’ll get your turn.

I’m done.

Okay. Marge?

Well, it’s not that I don’t love the guy. I’m always sticking up for him. It’s just that he’s so self-centered.

Now, Homer.

He forgets birthdays, anniversaries, holidays – both religious and secular – he chews with his mouth open, he gambles, he hangs out at a seedy bar with bums and lowlifes.

It’s true. It’s all true.

Homer, don’t interrupt.

Sorry.

He blows his nose on the towels, and puts them back in the middle…

I only did that a couple of times.

Half a gallon of chocolate.

Check.

Half a gallon of chocolate brownie fudge.

Check.

Half a gallon of chocolate, chocolate, chocolate, chocolate chip.

Check.

Did your Mom really write that shopping list?

Grampa, what a question?

What’s next, Lis?

Sprinkles and syrup.

Hey, Grampa. Aisle six and step on it.

Well, all right, but put out that cigar.

. He drinks out of the carton. He never changes the baby.

When he goes to sleep, he makes chewing noises and when he wakes up he makes honking noises.

Oh… oh… and he scratches himself with his keys.

I guess that’s it.

Oh no. Wait. He kicks me in his sleep and his toenails are too long and yellow.

That’s all I can think of right now.

I guess you’re all tired and I want to thank you for letting me get some things off my chest.

Well, we’ve missed the luau. What say we call it a night?

But, Captain. I can’t avenge my partner’s death with this pea shooter.

I don’t want to hear it, McBain. That cannon of yours is against regulations. In this department we go by the book.

Bye, book.

You know, kids, it’s gettin’ pretty late.

Yeah, you should go to bed, Grampa. We’ve had a big day.

It’s no use kidding myself. I’m having an ethical crisis.

Out at five, catch General Sherman at five-thirty, clean him at six, eat him at six-thirty, back in bed by seven with no incriminating evidence.

The perfect crime.

Homer, you’re sneaking out to go fishing?

I can’t believe your selfishness. You can go fishing anytime, but we’re here trying to save our marriage.

You’re thinking about fishing, even when I’m talking… right now. Right?

Would this be a good time to be honest?

Yes.

You’re right, I am. Help me, Marge. What do I do to be a good guy?

Get back in bed.

All right. But I can’t sleep. Can I take a walk?

Sure.

Gotta be a good husband… Gotta be a good husband. Gotta be a good husband.

Hey, kid! You forgot your… WHOA!

Go ahead, General Sherman! Waste your strength, you big ugly catfish. I gotta skillet and a stick of butter with your name on it.

Homer?

Sugar?

Yes. Ten please.

Hey Grampa, top me off.

Are you sure your ma lets you kids drink coffee?

For the last time, yes!

Good! Give up!

Huh?

Hey, Milhouse. Big blowout at Casa de Simpson. The only adult is frail and old.

Bart’s joint. Uh, twoish. Be there or be square.

Tell my friends? All right, but I’ve got some pretty funky friends.

All right! I get out at noon and I’m already invited to a party.

Now, this is a trust exercise. You fall backwards and rely on your spouse to catch you.

Do I have to do this?

No. Even if your husband were here, I wouldn’t recommend it.

Marge, as a trained marriage counselor, this is the first instance where I’ve ever told one partner that they were 100 percent right.

It’s all his fault, and I’m willing to put that in a certificate you can frame.

Over there / Send the word / Send the word / Over there.

That the Yanks are comin’…

Okay, fish, you’re probably wondering why I’m still here.

Catching you will make me the most famous fisherman there is, right up there with… that… the a… bald guy on that cable fishing show.

Whoa! Holy mackerel!

Milhouse, good to see you, pal. What’s happening, man?

Cherry party, Bart. Any chicks over eight?

Not yet, but the afternoon is young.

Lisa, what’s wrong?

Isn’t it obvious? We’ve degraded ourselves and set back the children’s rights movement for decades to come.

You’re great at a party, Lisa. Really great.

Hey you, no, shut that door! Stop it! Put that away! No, stop, oh!

OW!

Haw haw haw!

You young hellion, do you want me to take off my belt?

Yeah.

All right. I’ll show you.

Haw! Haw! Haw!

Doggone it!

I love you, but I must kill you.

Yeah, take care, man. Hey, thanks for coming. Hey, nice tie, Nelson…

Ah, thanks, it’s your dad’s.

I tried to be a good baby-sitter, but I failed! I’m a feeb… a useless old… worn-out…

Lisa, I have this strong unpleasant feeling I’ve never had before.

It’s called remorse, you vile burlesque of irrepressible youth.

Well, how do you make this feeling go away?

You grab a bucket and a brush and clean harder and faster than you ever have before.

I AM THE CHAMPIONS / I AM THE CHAMPIONS / NO TIME FOR LOSERS / CAUSE I AM THE CHAMPIONS / OF THE WORLLLLD!

Uh, oh.

Hi, honey. Uh, oh. How’s the marriage retreat going?

We came to this retreat because I thought our marriage was in trouble, but I never for a minute thought it was in this much trouble.

Homer, how can you expect me to believe…

Marge, you don’t know what this fish means. This fish represents a better life for both of us. This fish makes me a champion and a hero.

To who?

To those weirdos in the worm store.

All this fish represents is just how selfish you are.

Well, if that’s the way you feel… I’ll throw it back.

Oh yeah, sure.

Watch.

Wow, I did it!

I gave up fame and breakfast for my marriage.

I fought it for six hours.

She says one word and I toss it back.

And you’re telling me our marriage is in trouble?

Come here, baby.

Ohhh, Homer.

We’re back!

How’s your marriage?

Same as usual. Perfectomundo.

Oh my, the house looks wonderful. Grampa, what’s your secret?

Pretending to cry.

That’s right, you heard me.

Pretending to cry.

I can turn it on and off like a fawcet. Boo-hoo, Oh, I’m crying, I’m so sad.

Way to go, Grampa.

I’ll never trust another old person.

I fooled you. So long suckers. Hee hee hee.

Yup. General Sherman. They say he’s 500 pounds of bottom-dwelling fury, don’t you know?

No one knows how old he is, but if you ask me, and most people do, he’s a hundred years if he’s a day.

And uh, no one’s ever caught him?

Well, one fella came close. Went by the name of Homer. Seven feet tall he was, with arms like tree trunks. And his eyes were like steel, cold and hard. Had a shock of hair, red, like the fires of hell.

مشارکت کنندگان در این صفحه

ویرایشگران این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.