بخش بیست و پنج

: شکارچیان ترول / بخش: فصل اول / درس 25

بخش بیست و پنج

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

کمک ميخوايم! لطفا

انسان ها در بازار ترول ها؟

چه خبره؟

کيسه گوشتا

اونا اینجا چیکار میکنن؟

آن‌ها به او اعتماد ندارند.

اونا به اينجا تعلق ندارن

ما کجا هستيم؟

فقط طاقت بيار مامان

تو يه جاي امني

نميتونم.

نفس کشيدن سخته

به وندل احتياج داريم

وندل کجاست؟

جيم

يا گرانکا مورکاي بزرگ، چي شده؟

انگر به استريکلر حمله کرد

طلسم اتصال

پريزادِ

بيايد لهش کنيم

نه

صبر کنيد

مگر بخوايد که مادرش رو هم بکشيد

سريع!

هر دوتاشونو ببريد (اتاق) معاينه

خوب ميشي باربارا

آقاي باباقوري؟

سريع، از اين سمت

قبل اينکه انگر بياد داخل درو بستم

وندل ميتونه اينو درست کنه. آره باباقوري؟

حالا همه چيز به سرنوشت بستگي داره

تنها اميد باربارا اينه که طلسمي که سرنوشتش رو به سرنوشت استريکلر گره زده شکسته بشه

اگه وندل بتونه طلسم رو بشکنه، شايد، فقط شايد به اندازه ي کافي قوت بهش ميرسه و ميتونه زنده بمونه

پريزاد رو هم بياريد.

بايد اون رو هم درمان کنم

وندل مامانم چطوره؟

داره استراحت ميکنه فعلا، ولي بايد اون رو به قلب سنگي منتقل کنيم

باباقوري ميگه که بايد طلسم اتصال رو بشکنيم

اظهارنظرشون رو قبول دارم

اون در حالي که به پريزادِ متصله نميتونه کاملا خوب بشه

متاسفانه، اين جادوي گامگاميه و بنابر اين من افسون مناسبش رو بلد نيستم

نه، ولي اون بلده

منتظر دعوت نامه اي يا ميخواي بزنم دهنت رو سرويس کنم؟

من همراهم.

ندارمش تو کتاب گا-هاوئلِ. تو دفترم

بايد بريم بياريمش

بايد حواسمون رو جمع کنيم

ديوانه زنجيري هم اونجاست

اوه! انگراث رو کلا يادم رفته بود

نه، مربي لاورنس

جشن بهارانه است و و اون الان مشغول گشت زدن تو سالناست

جشن بهارانه امشبه.

يادم رفته بود

جون مامانت مهمتر از يه رقص احمقانه است

ميدونم ولي من چشم انتظار رقص احمقانه ي خودمون بودم

منم همينطور

من و توبي ميريم دنبال افسون

تو بايد اينجا باشي پيش مامانت

شما بايد بريد. عجله کنيد

حواسمون هست! بريم توبي

زود باش

پريزادِ چي؟

اونو ببريد به دژ

خودمو بازخريد نکردم؟

انسان ها يه اصطلاحي دارن که بسيار مناسبِ اين شرايطِ

“به هيچ وجه”

شنيدي که

هوي!

صب کن

آره، امشب شب فوق العاده اي ميشه -

سلفي

ديدي چي پوشيده بود؟

واي خدا! اصا باورم نميشه

رسيديم. سر و صدا نکن

انگراث هنوز اين بيرونِ

وای! آه! شش!

توبي!

ببخشيد!

خيلي فرود خوبي نداشتم. زود باش

دکتر ال خيلي وقت نداره

خيلي خب، شما دو تا برگرديد تو جشن

چي.

؟

هي، برگرديد ولگردا

اوه بيخيال. دارم ميبينمتون

سريع، ببرمون دفتر استريکلر

برگرديد

خيلي خب

جلل خالق

نزديک بود.

عجله کن

من خيلي طرفدار اتاقش نيستم

پسر، آقاي استريکلر يه عالمه کتاباي عجيب غريب داره

شکنجه قرون وسطايي؟

رمزنگاري و کدهاي مخفي؟

هي!

فک کنم پيداش کردم

واقعا

بيا، تو ترولياني صحبت ميکني. يه نگاه بنداز

خيلي خب، خيلي خب. زود باش

اوه. عه. اينجا چه خبره؟

اوه. ميدونم چه خبره

شما دو تا پرنده عاشق اومديد اينجا داريد کاراي خاک بر سري ميکنيد؟

ما؟

امکان نداره

آره. نه

اون چيه؟

بده بينم

نه!

نه

مربي

اون چيزي نيست که شما فکر ميکنيد -

اين ديگه چيه؟

غيرمجازه؟

تروبيا تروبيا

خيلي خب، کافيه. هر دوتاتون همراهم بيايد

اوه، پسر

عاليه. ديگه چي؟

کانجيگار راجع به اين بهم هشدار داده بود

ترول نفله کن ها نبايد رابطه هاي شخصي داشته باشن

آره، ببخشيد مخالفت ميکنم ولي کانجيگار اشتباه کرده

اگر يک چيز باشه که من از گونه شما ياد گرفته باشم، ارباب جيم

رابطه انسان هاست عشقتون براي همديگه بزرگترين قدرته

مهم نيست که وندل چه جادويي رو بلده، اشتباه نکن و در نهايت عشقي که تو باهاش شريک هستي اون رو نجات ميده

تو فقط اينو ميگي که حالم رو بهتر کني

البته که اينطوره.

ولي همچنين اين رو ميگم چون حقيقت داره

حالا برو. مادرت بهت احتياج داره

پس، وقتي که گفتي با دوستات ميري کوه واسه يه سنگ ترايمبريک

رفتيم يه جايي که بهش ميگن قلعه گتو

درسته.

و وقتي که استيو با وسپاش تصادف کرد؟

ام ترول کمين گر

و مشاورت؟

باباقوري.

در واقع خيلي بهم مشاوره ميده

نميتونم.

فقط خيليه

نبايد خودتو در معرض اينجور خطرايي بذاري.

من مادرتم

من ازت محافظت ميکنم. قرارمون اين بود

من خوبم مامان.

نيازي نيست ازم مراقبت کني

فکر ميکنم که سرنوشتم همين بوده

وای

بايد زودتر بهت ميگفتم

شايد هيچکدوم از اينا اتفاق نميوفتاد

تو بايد بتوني همه چيز رو بهم بگي

نبايد بهت دروغ ميگفتم

جيم. ميشه صحبت کنيم؟

همه چي روبراهه؟

توبي و کلير کتاب رو آوردن؟

هنوز برنگشتن.

ولي متاسفانه يه مشکل جديد داريم

منظورت چيه که طلسم اتصال رو باطل نميکني؟

فکر کردم به مادرم اهميت ميدي

ميدم.

و اين متعجبم ميکنه، و بسيار عميق

در واقع، شايد عاشقش

تموم نکن اين جمله رو

اگه واقعا به مادرم اهميت ميدادي طلسم اتصال رو باطل ميکردي

و بعدش چي؟

ميبيني که تو چه مخمصه اي گير افتادم.

جهان شناس جوان بايد منافع خودم رو هم در نظر بگيرم

چه منافعي؟

اول اينکه، طلسم تنها چيزيه که مانعت ميشه که به من آسيبي نرسوني

بهت آسيبي نميرسونم. قول ميدم

و دوستاي ترولت چي؟

اونا به من علاقه اي ندارن، شرايط کنونيم گوياي اين موضوع هست

چه چيزي مانعت ميشه که به محض اينکه رابطم با مامانت قطع شه منو نندازي جلوي گرگا؟

بهش ميگن شرف

فک نميکنم تو چيزي ازش بفهمي

صحيح. ولي متوجه هستي که چرا مقاومت ميکنم

وقتي که مامانم خوب شد ميتوني بري.

بدون هيچ شرط و شروطي

نميذارم هيچکسي بهت آسيبي برسونه.

بهت قول ميدم

بيش از حد انتظار بهم خوبي کردي، جهان شناس جوان

این چیه؟

غیر قانونی؟

اوه، خدای من!

این دیگه چه کوفتیه؟

تکون نخوريد، کله شق هاتا وقتي که بفهميم واسه چي تو مشکل افتاديد

بايد اين افسون رو به مامان جيم برسونيم. فکري نداري؟

خيلي خب

يه چيزايي تو چنته دارم که واسه کلاس شنا نگه داشته بودم، ولي

آه! اوه! آقاي دومزلسکي

چه بلايي سرتون اومده؟

شک انامورفيک بهش وارد شده

يه حمله بهش دست داده

اون چيزه پزشکيشه

استنشاقي!

لازمش داره

اوه بيخيال! تابلوئه اين بچه داره ادا در مياره

به نظر ميرسه داره درد ميکشه

آره

آره

خیلی زیاد

من يه کوه دردم

بريد عقب. من تنفس مصنوعي بلدم

نه! نه نه نه نه!

نه نه! اه!

يادم بمونه هيچوقت خفه نشم

منتظر چي هستي؟

باشه بگيرش! بگيرش

چيز پزشکيت رو بگير! به هر حال

باشه! هر کوفتي که هست، نميدونم

حالت خوب ميشه، توبي

هميشه ميخواستم تنفس مصنوعي بدم

اوه! بهتره ببرمش هوا بخوره

بچه هاي امروز

چيزي نيست مامان فقط يه کم ديگه دووم بيار

ممنون که اينکارو براي من ميکني

واسه اون اينکارو ميکنم

زود باش!

اين بالا کسي مارو نميبينه !

دورازه رو باز کن

زود باش، عجله کن!

انگراث ممکنه هر جايي باشه

دارم سعي ميکنم

تمرکز کن

فک ميکني دارم چيکار ميکنم؟

با من صحبت ميکني

کلير! کلير! کلير!

کلير! کلير! کلير! کلير!

همينطور اسممو بگو.

واقعا کمکم ميکنه که تمرکز کنم

نه، کلير!

اون اينجاست

انسان ضعيف فک ميکنه قدرت اينو داره که اسکات-هرون رو دستش بگيره

اوه!

اوه، نه

توبي!

برو پشتم

بهم بگو که کليد بازار ترول

کجاست تا بذارم زنده بموني

توبي، فرار کن!

کلير، زود باش! بايد بريم بالا!

يه عصا با اين همه قدرت، ساخته نشده که يه مرد (آدميزاد) اونو به دست بگيره

من مرد نيستم.

حالا اين قدرته!

آجر بخور، صورت فلافلي!

وقتي کارم با دختره تموم شد، ميام سراغ تو

اوه! قانون سوم

ديديش؟ کجا رفت؟

مگه مهمه؟ زود باش!-

انقدر زود ميرين؟

توبي!

شما دنبال اين هستيد که طلسم من رو از بين ببريد، ولي شکست خورديد

حيف که مبارزهاي بهتري نيستيد

من مبارز نيستم ولي ميتونم يه نيزه رو تا اون سمت ميدون پرت کنم

افسون!

ولي توبي و کلير کجان؟

بايد افسون رو سريعا آماده کنيم!

اوه، مثل اينکه يه مشکل ديگه داريم.

منظورت چيه يه مشکل ديگه داريم؟

بهم صدمه نزن!

اوه، آره!

آخ! اوه! درد کرد.

به زودي بازم ميبينمتون

بازم شما دو تا؟

اوه، آره هواي تازه

درسته. برگرديد به جشن.

طلسم همونطور که ميدوني باعث ميشه که هر اتفاقي براي استريکلر ميوفته باربارا هم تجربش کنه

متاسفانه شکستن طلسم اتصال حافظه ي اون رو هم پاک ميکنه

منظورت چيه؟

من بازار ترول رو فراموش ميکنم؟

اينکه جيم ترول نفله کنِ؟

اجازه ميدم که هر دوتاتون چند لحظه تنها باشيد

و بعدش افسون رو اجرا ميکنيم

حدس ميزنم دوباره بايد راجع به اين موضوع صحبت کنيم

جيم گوش بده

قول بده که (صحبت ميکنيم). باشه؟

اين همه طول کشيد که راجع به زندگي ديگت بهم بگي

فقط نميخواستم نگرانت کنم

و ميدونم که اينکارو کردم

بله بله کردي. من نگرانم

من ترسيدم.

ولي گوش کن

اين وظيفه ي منه که نگران باشم

و وظيفه ي تو نيست که از من محافظت کني

ميخوام که يه چيزي رو بدوني

حتي قبل اينکه اين طلسم رو پيدا کنی خيلي قبل تر تو هميشه قهرمان من بودي

پسر خوشگلم

دوستت دارم، مامان

وقتش رسيده

دستتون رو بذاريد رو سنگ جواهر

باربارا من

با من حرف نزن

تو تنها چيزي هستي که فراموش کردنش خوشحالم ميکنه

هممم.

جيم بهم قول بده

بعد از اينکه اين تموم شد ديگه ترول نفله کن بودنت رو از من پنهان نکن

قول بده

اوه اوه! منو ببخش، باربارا

جيم، قول بده

عاليه. حالا چي؟

چرا انگر کيفم رو دزديد؟

جيمِ؟

اوه!

هي

مثل اينکه دکتر ال حالش خوب ميشه

ماموريت تکميل شد، درست ميگم؟

وای! ميدوني شايد من جيم نباشم ولي ميتونم قرش بدم

يه جورايي

خوشحال ميشم

امیدوارم امشب منو ببینه

برو باهاش برقص

هر دومون ميدونيم که اينو ميخواي

نميدونم اون کيه

همين رومانتيکش ميکنه

گوآکاموله!

عالی!

سلام،

ميشه باهاتون

ميدوني قرش بدم، يعني برقصم؟

توبي، احمق احمق احمق احمق

اوه، نه

اوه. اين خوبه

اين خوبه؟

احساس ميکنم که خوبه

ببخشيد. يه کمي مضطربم

در واقع خيلي مضطربم

فکر ميکنم من عاشقتم

سلام؟ يک، دو، سلام؟

و حالا چيزي که همتون منتظرش بوديد

اعلان پادشاه و ملکه جشن بهارانه

پادشاه امسال.

استيو پالچاک

وای! کي سلطانه؟

بگيد

استيو پالچاک

آره! آی!

و من فکر کردم امسال قراره سال ايلاي باشه

واقعا؟

بجنبین. و ملکه امسال کسي نيست جز

دارثي اسکات

دارثي کجاست؟

دارثي اومد امشب؟

چييييييييييي؟

محبوبيت خيلي کار داره.

اينطوري ميتونم بعضي مواقع فقط خودم باشم

ولي بهت پيشنهاد دادم

گفتي نه

تو به همه ي دخترا پيشنهاد دادي

ميخواستم که فقط به خاطر خودم باهام بياي به جشن

ولي بعد چيزي که گفتي معقولا بامزه اي

واقعا؟

شايد بتوني دوک من باشي

جونمي جون

دکتر هموند به بخش راديولوژي

جات امنه اينجا

جيم؟ تويي؟

عزيرم، چه اتفاقي افتاد؟

مامان، ديشب يه اتفاقي افتاد

اتفاقي که نبايد راجع بهش به کسي چيزي بگي

چي شده؟

چرا انقدر نگران به نظر ميرسي؟

خب، اه يه تصادف بود. از حال رفتي و افتادي زمين و سرت ضربه ديد.

و منم آوردمت اينجا.

قهرمان من.

ميدونم که يه چيزيت هست، جيم

چيزايي هست که نميخواي بهم بگي

هستن؟

منظورم اينه، ميدوني؟

خب، البته تو 16 سالته

تو زندگي خودتو داري

فقط ميخوام که بدوني هيچ چيزي وجود نداره که نتوني با من در ميون بذاري

هر چيزي که هست ميتونم هضمش کنم

ميدونم که ميتوني

سلام

سلام

مامانت چطوره؟

حالش خوب ميشه به لطف تو، ديگه

(سرنوشتش) به استريکلر گره نخورده

ولي چيز زيادي يادش نمونده، ميدوني

جشن هنوز تموم نشده

من ميخواستم بريم يه جاي ديگه

نميخوام که اولين رقصمون تو يه ورزشگاه احمقانه باشه، به هر حال

اوه، باشه

ولي يه جاي ديگه تو ذهنم هست

گرفتمت

ميدونم که داغوني ولي باختي. استيو پادشاه بهارانه است

جالبه اصا حس بازنده بودن ندارم

ارستان شجاع

ارستو

ارستو

نه! نه!

چي؟ نفسمه؟

نه نه نه! ميدونم چرا کيفمو برد!

اونو برداشت!

اونو برداشت!

چي؟ ديديش؟

برشداشت

کلير! انگراث چي رو برداشت؟

اون کليد بازار ترول رو داره!

ديگه جايي براي فرار کردن نداري، نفله کن

متن انگلیسی درس

We need help!

Please!

Humans in Trollmarket?

What’s going on?

Fleshbags.

What are they doing here?

They don’t trust him.

They don’t belong here.

Where are we.

Just hold on, Mom.

You’re somewhere safe.

I can’t.

It’s hard to breathe.

We need Vendel!

Where’s Vendel?

Jim!

Great Gronka Morka, what happened?

Angor attacked Strickler.

The binding spell!

The changeling!

Let’s crush him!

No!

Stop!

Not unless you want to kill his mother too.

Quickly!

Bring them both to the examination dwell.

You’re going to be okay, Barbara.

Mr. Blinky?

Quickly, this way.

I closed the gate before Angor Rot got in.

Vendel’s going to be able to fix this.

Right, Blink?

Only the Fates can tell now.

Barbara’s only hope is to break the spell that entwines her fate with Strickler’s.

If Vendel can, maybe, just maybe, she’ll be strong enough to survive on her own.

Bring the changeling.

I must treat him as well.

Vendel, how’s my mom?

She is resting, for now, but we must move her to the Heartstone.

Blinky says that we need to break the binding spell.

I agree with his assessment.

She cannot properly heal while still bound to the changeling.

Unfortunately, this is Gumm-Gumm magic and thus, I don’t know the proper incantation.

No, but he does.

Are you waiting for an invitation, or do I have to beat it out of you?

I don’t have it with me.

It’s in the Book of Ga-huel.

In my office.

We have to go get it.

We’ll have to be careful.

That crazy psychopath will be there.

Oh!

I forgot about Angor Rot!

No, Coach Lawrence!

It’s the Spring Fling Dance and he’s gonna be roaming the halls.

The Spring Fling, it’s tonight.

I forgot.

Your mom’s life is more important than a stupid dance.

I know, but I was looking forward to our stupid dance.

Me, too.

Toby and I will get the incantation.

You need to be here for your mom.

You must go now.

Make haste!

We got this!

Let’s go, Toby!

Come on!

What about the changeling?

Take him to the stronghold.

Haven’t I redeemed myself?

The humans have a saying I would describe as accurate.

“Not even close!”

Did you hear about.

Yo!

Wait up!

Yeah, tonight’s gonna be awesome.

Selfie.

Did you see what she was wearing?

Oh, my gosh!

I can’t believe.

Made it.

Keep quiet.

Angor Rot’s still out there.

Whoa!

Agh!

Shh!

Toby!

Sorry!

Didn’t stick the landing.

Come on.

Dr. L doesn’t have much time.

All right, back to the dance, you two.

Wha.

Hey, come back here, you hooligans!

Oh, come on!

I see you!

Quick, get us into Strickler’s office!

Get back here!

All right!

That’s weird.

That was close.

Let’s make it quick, huh?

I’m not a fan of this room.

Man, Strickler’s got a lot of creepy books in here.

Medieval Torture?

Cryptography and Secret Codes?

Hey!

I think I found it!

Seriously?

Here, you speak Troll.

Have a look.

Okay, okay.

Let’s hurry.

Ooh.

Eh.

What’s going on in here?

Oh.

I know what this is.

You two lovebirds sneaking around playing “romper room” unsupervised!

Us?

No way.

Yeah.

No.

What is that?

Give me!

No!

No!

Coach!

It’s not what you think it is!

What is this thing?

This illegal?

A tube, tube-ish kinda.

All right, that’s it.

You two, with me!

Oh, boy!

Great.

Now what?

Kanjigar warned me about this.

Trollhunters shouldn’t have personal connections.

Yes, and forgive me for disagreeing, but Kanjigar was wrong.

If there’s one thing I’ve learned in my time as a member of your species, Master Jim,

it’s that the human bond, your love for each other is your greatest strength.

No matter what magic Vendel is able to work, make no mistake, it will ultimately be the love you share with her, that will see her through.

You’re just saying that to make me feel better.

Of course, I am.

But I’m also saying it because it’s true.

Now, go.

Your mother needs you.

So, when you and your friends said you were going camping.

We were getting a Triumbric stone from a place called Gatto’s Keep.

Right.

And when Steve crashed his Vespa?

Um vulture troll.

And your guidance counselor?

Blinky.

He does give me a lot of guidance.

I just can’t.

It’s just, it’s too much.

You really shouldn’t be putting yourself in danger like this.

I’m your mother.

I protect you.

That’s the deal.

I’m fine, Mom.

You don’t need to protect me.

I think this is what I was meant to do.

Whoa.

I should’ve told you sooner.

Maybe none of this would have ever happened.

You’re supposed to be able to tell me anything.

I never should have lied to you.

Jim.

A word?

Is everything okay?

Did Claire and Toby get the book?

They have not returned yet.

But I’m afraid we have a new problem.

What do you mean, you won’t undo the binding spell?

I thought you cared about my mother!

I do.

Much to my surprise, and quite deeply.

In fact, I might even love.

Do not finish that sentence!

If you really cared about my mother, you would undo the binding spell.

And then what?

You see my predicament, Young Atlas.

I have my own interests to consider here.

What interests?

The spell has been the only thing keeping you from harming me, for one.

I won’t harm you.

I promise.

And what of your troll friends?

They have no love for me, as my present confinement demonstrates.

What’s to stop you from throwing me to the wolves the second my connection with your mother is severed?

It’s called “honor.

” I don’t expect you to understand it.

Touche.

But you can understand my reluctance.

Once my mother’s okay, you can leave.

No strings attached.

I won’t let anybody hurt you.

I give you my word.

You’ve given me much to consider, Young Atlas.

What is this thing?

Illegal?

Oh, my!

What on Earth is that?

Don’t move, knuckleheads, until we figure out what you’re in trouble for!

We gotta get this spell back to Jim’s mom.

Any ideas?

Fine.

I have an ace in the hole I was saving for swim class, but.

Blech!

Ugh!

Mr. Domzalski!

What in heavens is wrong with you?

He’s going into anamorphic shock!

He’s having an attack!

That’s his medical thingy.

Inhaler!

He needs it!

Oh, come on!

The kid’s clearly faking.

He looks to be in some distress.

I am!

I am!

A lot of it!

A lot of distress!

Back up, everyone.

I know CPR.

No!

No, no, no, no!

No, no!

Ugh!

Remind me never to choke.

What are you waiting for?

Okay, take it!

Take it!

Take your medical thing!

Whatever!

Okay!

Whatever it is, I don’t know!

You’re going to be just fine, Toby.

Always wanted to do CPR.

Ugh!

I should probably take him to get some air.

Kids today.

It’s okay, Mom, just hold on a little longer.

Thank you for doing this for me.

I’m doing it for her.

Come on!

Nobody will see us up here!

Let’s get the portal open!

Come on, hurry!

Angor Rot could be anywhere by now!

I’m trying!

Concentrate!

What do you think I’m doing?

Talking to me!

Claire!

Claire!

Claire!

Claire!

Claire!

Claire!

Claire!

Keep saying my name.

It’s really helping my concentration.

No, Claire!

He’s here!

The weak human thinks she has the will to power the Skathe-Hron.

Ooh!

Oh, no.

Toby!

Get behind me.

Tell me where’s the key to

Trollmarket, and I’ll let you live!

Toby, run!

Claire, come on!

We gotta climb!

A staff of such power is not meant to be wielded by man!

I am not a man.

Now that is power!

Eat brick, hamburger face!

When I’ve finished with the girl, I’m coming for you.

ugh!

Rule number three.

Did you see him?

Where’d he go?

Who cares?

Let’s go!

Leaving so soon?

Toby!

You sought to break my enchantment, but you have failed.

A pity you’re not better warriors.

I’m not a warrior, but I threw javelin in track and field!

The incantation!

But where are Toby and Claire?

We must prepare the conjuration at once!

Oh, it seems there is another problem.

What do you mean, “there’s another problem”?

Don’t hurt me!

Oh, yeah!

Ow!

Uh!

That hurt.

I’ll be seeing you again soon!

You two again?

Oh, yeah, just “getting some air.”

Right.

Back to the dance.

The incantation, as you know, makes Barbara experience whatever trauma befalls Strickler.

Unfortunately, breaking the binding spell will also erase her memory.

What are you saying?

I’m gonna forget Trollmarket?

That Jim’s the Trollhunter?

I’ll leave you both with a moment of privacy.

Then we should enact the conjuration.

Guess we’re gonna have to have this conversation again.

Jim, listen to me.

Promise me we will.

Okay?

It took all of this for you to tell me about your other life.

I just didn’t want to worry you.

And I know I have.

Yes, yes, you have.

I am worried.

I’m scared.

But listen to me.

It is my job to worry.

And it’s not your job to protect me.

I want you to know something.

Even before you found this amulet way before all of this you were always my hero.

My beautiful boy.

I love you, Mom.

The time has come.

Place your hands upon the gemstone.

Barbara, I.

Don’t talk to me.

You’re the one thing I’m looking forward to forgetting.

Hmm.

Jim, promise me.

After this is over, don’t keep your trollhunting a secret from me anymore.

Promise me.

Oh-hh!

Forgive me, Barbara.

Jim, promise me!

Great.

Now what?

Why did Angor steal my purse?

Is it Jim?

Ooh!

Hey!

Looks like Doctor L is gonna be a-okay!

Mission accomplished, am I right?

Whoo!

You know, I may not be Jim, but I can cut a rug like a jitterbug.

Sorta.

I would love to

I hope he sees me tonight.

Go dance with her.

We both know you want to.

I don’t know who “her” is.

That’s what makes it romantic.

Guacamole!

Awesome!

Uh, hi.

May I have this you know, this jitterbug?

I mean, dance?

Toby, stupid, stupid, stupid, stupid.

Oh, no.

Uh.

This is nice.

Is this nice?

Feels nice.

Sorry.

I’m a little nervous.

A lot nervous, actually.

I think I’m in love with you!

Hello?

One, two, hello?

It’s now time for the moment you’ve been waiting for.

Announcing the Queen and King of Spring Fling!

This year’s king is.

Steve Palchuk?

Whoo!

Who’s the king?

Say it!

Steve Palchuk.

Yeah!

Aw!

I really thought this was gonna be the Year of Eli.

Really?

Moving on.

And this year’s queen is none other than our.

Darci Scott.

Where’s Darci?

Is Darci here tonight?

Whaaat?

Popularity is a lot of work.

This way, I can just be myself sometimes.

But I asked you out.

You said no.

You asked out every girl.

I wanted you to go to the dance with me for me.

But after what you said, you’re reasonably cute.

Really?

You may be my duke.

Awesome sauce!

Dr. Hammond to Radiology.

You’ll be safe here.

Jim?

Is that you?

Honey, what happened?

Mom, something happened last night.

Something you can’t tell anyone.

What is it?

Why do you look so worried?

Well, uh there was an accident.

You fainted, you bumped your head.

And I drove you here.

My hero.

I know there are things going on with you, Jim.

Things you don’t want to tell me

There are?

I mean, you do?

Well, sure, you’re 16.

You have your own life.

I just want you to know there’s nothing you can’t share with me.

Whatever it is, I can take it.

I know you can.

Hey.

Hey.

How’s your mom?

She’s gonna be all right, thanks to you.

She’s not tied to Strickler anymore.

But she won’t remember much, you know.

The the dance isn’t over.

Uh, I just kinda wanna get outta here.

Didn’t want our first dance to be in a stupid gymnasium, anyway.

Oh, okay.

But I got someplace else in mind.

Gotcha.

I know you’ll be devastated, but you lost.

Steve is our Spring King.

It’s funny, I don’t feel like a loser.

Eres tan embriagante

Eres tu

Eres tu

No!

No!

What?

Is it my breath?

No, no, no!

I know why he ran off with my purse!

He has it!

He has it!

What?

You saw him?

He has it!

Claire!

Angor Rot has what?

He has the key to Trollmarket!

You cannot hide from me now, Hunter.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.