سرفصل های مهم
باغبانی
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
پپا: من پپا خوکه هستم.
این برادر کوچکم جورجه.
این مامان خوکه است.
و اینم بابا خوکه است.
پپاپیگ
باغبانی
راوی: “پپا و جورج در خونه مادربزرگ خوکه و پدر بزرگ خوکه بازی میکنن.”
پپا: بگیر پدربزرگ!
پدربزرگ: بگیر!
پدربزرگ: این چیه؟
جورج: دایناسور! ررررر…
پدربزرگ: دایناسور؟
پپا: بابابزرگ داری چیکار میکنی؟
پدربزرگ: دارم این بذرها رو میکارم.
پپا: این بذرها چه کار میکنن؟
پدربزرگ: بذرها به گیاه تبدیل میشن. من فقط یک حفره کوچیک ایجاد میکنم و بذر رو داخل اون قرار میدم. بعد روش رو با خاک می پوشونم و اون رو آبیاری می کنم. همه چیز در باغ من از دانه های ریز مثل این رشد می کنه (می روید).
پپا: حتی درخت سیب بزرگ؟
پدربزرگ: اوه، بله. این بذر کوچک سیب به یک درخت سیب کوچک تبدیل خواهد شد. مثل این.
و این درخت سیب کوچک به یک درخت سیب بزرگ تبدیل خواهد شد ، مانند این.
و درون این سیب دانه های بیشتری وجود داره.
پپا: برای ایجاد درختای بیشتر سیب.
پدربزرگ: درسته.
پپا: بابابزرگ! بابا بزرگ! می خوام یک بذر بکارم.
پدربزرگ: دوست داری بذر توت فرنگی بکاری؟
پپا: بله، لطفا.
پدربزرگ: این بذر به یک گیاه توت فرنگی دوست داشتنی تبدیل خواهد شد. اول یک گودال کوچیک ایجاد کن.
پپا: بعد بذر رو داخلش بزارم و روش رو با خاک بپوشونم.
پدربزرگ: برات آب بدم؟
پپا: نه. خودم میخوام بهش آب بدم.
پدربزرگ: باشه. حالا منتظر می مونیم تا رشد کنه.
راوی: پپا و جورج منتظر رشد بذر توت فرنگی هستن.
پپا: چرا رشد نمیکنه.
پدربزرگ: باید صبر کنی پپا! زمان زیادی لازمه تا رشد کنه.
مادر: پپا، جورج. وقت رفتنه.
پپا: ولی ما منتظریم که توت فرنگی رشد کنه. برای چای توت فرنگی می خواستم.
پدربزرگ: نگران نباش، پپا. دفعه بعد که اومدی بذر به یک گیاه تبدیل شده است.
پپا: و توت فرنگ خواهیم داشت؟
پدربزرگ: بله.
مادر: بجنب، پپا.
پپا: خدانگهدار بابابزرگ.
خداحافظ توت فرنگی.
راوی: پدربزرگ از گیاه توت فرنگی مراقبت میکنه.
“بعد از چند روز پدربزرگ گیاه کوچک در حال رشد پیدا میکنه.”
روز به روز گیاه بزرگتر و بزرگتر میشه. و یک روز ، پدر بزرگ چیز خیلی خاصی پیدا میکنه.
بابابزرگ: توت فرنگی!
پپا: بابا بزرگ! ما برگشتیم!
راوی: پپا و جورج دوباره برای بازی به خونه بابابزرگ و مامان بزرگ اومدن.
پپا: بابابزرگ، بابابزرگ، گیاهم رشد کرده؟
پدربزرگ: بله. ببین.
پپا: توت فرنگی!
پپا: مرسی بابا بزرگ!
پپا: بابابزرگ میتونیم یک گیاه دیگه بکاریم؟
بابا بزرگ: بله. این دفعه نوبت جورجه که انتخاب کنه.
پپا: باشه، تو انتخاب کن جورج. انتخاب کن …. یک هویج. بابابزرگ من فکر میکنم جورج میخواد یک هویج بکاره.
پدربزرگ: جورج دوست داری هویج بکاری؟
جورج: نه!
پدربزرگ: دوست داری چی بکاری؟
راوی: جورج داشت فکر میکرد که چی میخواد بکاره.
جورج: دایناسور!
راوی: جورج میخواد یک درخت دایناسور بکاره.
پپا: جورج بی عقل. دایناسور که روی درخت رشد نمیکنه.
جورج: دایناسور! ررر!
متن انگلیسی بخش
Peppa: I am Peppa pig.
This is my little brother George.
This is Mummy pig.
And this is Daddy pig.
Peppa pig.
Gardening
Narrator: ‘Peppa and George are playing at Granny Pig and Grandpa pig’s house.’
Peppa: Grandpa, catch!
Grandpa: Catch!
Grandpa: What’s this?
George: Dinosaur! Grrr…
Grandpa: A Dinosaur?
Peppa: Grandpa, what are you doing?
Grandpa: I’m planting these seeds.
Peppa: What do seeds do?
Grandpa: Seeds grow into plants. I just make a little hole and put the seed in. Then I cover it with earth and water it. Everything in my garden grows from tiny seeds like these.
Peppa: Even the big apple tree?
Grandpa: Oh, yes. This tiny apple seed will grow into a little apple tree. Like this.
And that little apple tree will grow into a big apple tree, like this.
And inside this Apple are more seeds.
Peppa: To make more apple trees.
Grandpa: Exactly.
Peppa: Grandpa! Grandpa! I want to plant a seed.
Grandpa: Would you like to plant a strawberry seed?
Peppa: Yes, please.
Grandpa: This seed will grow into a lovely strawberry plant. First, make a little hole.
Peppa: Then I put the seed in and cover it with the earth.
Grandpa: Shall I water it for you?
Peppa: No. I want to water it.
Grandpa: Good. Now we wait for it to grow.
Narrator: ‘Peppa and George are waiting for the seed to grow.’
Peppa: It’s not doing anything.
Grandpa: You’ll have to be patient Peppa! It will take a long time to grow.
Mummy: Peppa, George. It’s time to go home.
Peppa: But we’re waiting for my strawberry plant to grow. I wanted strawberries for tea.
Grandpa: Don’t worry, Peppa. Next time you come the seed will have grown into a plant.
Peppa: And we’ll have strawberries?
Grandpa: Yes.
Mummy: Come on, Peppa.
Peppa: Bye_bye, Grandpa.
Bye_bye strawberry.
Narrator: ‘Grandpa pig looks after Peppers strawberry plant.’
‘After many days Grandpa Pig finds a tiny plant growing.’
‘Day by day the plant grows bigger and bigger. And one day, Grandpa Pig finds something very special.’
Grandpa: Strawberries!
Peppa: Granny Pig! We’re back!
Narrator: ‘Peppa and George have come to play again.’
Peppa: Grandpa, Grandpa, did my plant grow?
Grandpa: Yes. Look.
Peppa: Strawberries!
Peppa: Thank you, Grandpa!
Peppa: Grandpa, can we plant something else?
Grandpa: Yes. Now it’s George’s turn to choose.
Peppa: Yes, you choose, George. choose… a carrot. Grandpa, I think George wants to grow a carrot.
Grandpa: George, would you like to grow a carrot?
George: No!
Grandpa: What would you like to grow?
Narrator: ‘George’s thought of something he wants to grow.’
George: Dinosaur!
Narrator: ‘ George wants to grow a dinosaur tree.’
Peppa: Silly George. Dinosaurs don’t grow on trees.
George: Dinosaur! Grrr!