کفش های جدید

کارتون: کارتون پپاپیگ / اپیزود: قسمت اول / بخش 20

کارتون پپاپیگ

2 اپیزود | 104 بخش

کفش های جدید

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

پپا: من پپا خوکه هستم. این برادر کوچیکم جورجه.

این مامان خوکه است.

و اینم بابا خوکه است.

پپاپیگ

کفش های نو

راوی: پپا و جورج درحال بازی کردن در باغ هستن.

پدر: پپا کفش هایت کجاست؟

پپا: اوه! من اونا رو گم کردم!

مادر:خب مطمئنم که پیداش میکنیم. شاید باید توی باغ رو بگردیم.

پپا: آره!

راوی: همه دنبال کفش های پپا میگردن. مامان خوکه درون گلها رو میگرده. کفش های پپا اونجا نیست.

مادر: اوه!

راوی: بابا خوکه داخل چرخ دستی رو میگرده. کفش های پپا اونجا نیست.

پدر: اوه!

راوی: پپا و جورج داخل گلدون ها رو میگردن. کفش های پپا اونجا هم نیست.

جورج: اوه!

پپا: اوه!

پدر: همه جا رو گشتیم. نمی تونیم کفش های پپا رو پیدا کنیم.

راوی: کفش های پپا گم شدن.

پپا: دیگه هیچ کفش ندارم پام کنم.

مادر: پپا بیچاره.

مادر: کفش هات دیگه کهنه شده بودن. برات یک جفت جدیدشو میگیریم!

پپا: میشه کفش های جدیدم قرمز باشه، مامان؟

البته که میشه.

پپا: جورج مین میخوام یک کفش جدید قرمز بگیرم!

راوی: راوی: مامان خوکه و پپا در فروشگاه کفش خانم خرگوشه هستن.

مادر: سلام خانم خرگوشه.

خرگوش: سلام مامان خوکه.

مادر: ما میخوایم چند تا کفش جدید برای پپا بخریم.

پپا: کفش های قرمز!

خرگوش: ما می‌تونیم کفش‌های جدید دوست‌داشتنی تری برات پیدا کنیم پپا.

پپا: قرمز! لطفا.

خرگوش: البته! قرمز!

پپا: واو! کفش های جدید قرمز!

راوی: جورج و بابا خوکه دارن شطرنج بازی میکنن.

پدر: اوه. آفرین جورج.

پپا: بابا! بابا! کفش های جدیدم رو ببین! اونا قرمزن!

پدر: من میگم. اونا قرمزن!

پپا: مامان کفش های جدیدم رو دوست داری؟

مادر: بله پپا. با اونا خیلی شیک به نظر میرسی.

پپا: جورج کفش های جدید منو دوست داری؟

راوی: همه کفش های جدید پپا رو دوست دارن.

پپا: من کفش های جدیدمو خیلی دوست دارم!

من نمیخوام اونا رو در بیارم!

راوی: وقت حمام کردنه.

پپا میخواد حتی تو حموم هم کفش های جدیدش رو با خودش ببره.

راوی: پپا لباس خواب تنشه. او هنوز کفش های جدیدشتوی پاشه.

راوی: پپا حتی موقع خواب هم میخواد کفش های جدیدش رو بپوشه.

مادر: پپا مطمئنی نمیخوای کفشاتو در بیاری؟

پپا: من نمیخوام کفش های جدیدمو در بیارم مامان.

مادر: بسیار خب. شب بخیر پپا و جورج.

پپا: شب بخیر مامان. شب بخیر بابا.

پدر: شب بخیر خوکای کوچولوی من.

راوی: تمام شب بارون باریده است و حالا باغ خیلی مرطوب (خیس) است.

مامان خوکه داره چکمه هاش رو می پوشه.

بابا خوکه داره چکمه هاشو میپوشه.

جورج داره چکمه هاشو میپوشه.

پپا هنوز کفش های قرمز جدیدش رو پوشیده.

راوی: جورج میخواد بره تو علف های خیس بازی کنه.

راوی: اوه عزیزم. پپا هم دوست داره در علف های خیس بازی کنه.

اما او نمی خواد کفش های جدیدش رو خیس کنه.

پپا: من نمیتونم تو علفای خیس بازی کنم جورج.

جورج: اوه!

راوی: جورج دوست داره تو گودال گلی بپره.

پپا هم پریدن توی گودال رو دوست داره ولی نمیخواد کفش های جدیدش گلی بشه.

پپا: اوه.

راوی: مامان خوکه و بابا خوکه هم بالا و پاین پریدن در گودال گلی رو دوست دارن.

همه پریدن در گودال گلی رو دوست دارن.

راوی: پپا کجا رفته؟

راوی: پپا داره چکمه هاشو میپوشه.

پپا: ویییییی!

پپا: اگر میخوای تو گودال گلی بپری. باید چکمه هات رو بپوشی.

متن انگلیسی بخش

Peppa: I am Peppa pig. This is my little brother George.

This is Mummy pig.

And this is Daddy pig.

Peppa pig.

New Shoes

Narrator: ‘Peppa and George have been playing in the garden.’

Daddy: Peppa, where are your shoes?

Peppa: Oh!I’ve lost them!

Mummy: Well, I’m sure we can find them. Maybe we should try the garden.

Peppa: Yes!

Narrator: Everyone is looking for Peppa’s shoes.

Mummy pig is looking in the flowerbed. Peppa’s shoes aren’t there.’

Mummy: Oh!

Narrator: ‘Daddy pig is looking in the wheelbarrow.’

‘Peppa’s shoes are not there.’

Daddy: Oh!

Narrator: ‘Peppa and George look in the flowerpots.’

‘Peppa’s shoes are not there either.’

George: oh!

Peppa: Oh!

Daddy: We’ve looked everywhere. We can’t find Peppa’s shoes!

Narrator: ‘Peppa’s shoes are lost.’

Peppa: Now I haven’t got any shoes to wear. Mummy: Poor Peppa.

Mummy: Your shoes were getting a bit old. We’ll buy you a new pair!

Peppa: Can my new shoes be red, Mummy? Of course, they can.

Peppa: George, I’m going to have new red shoes!

Narrator: Mummy pig and Peppa are at Miss Rabbit’s shoe shop.’

Mummy: Hello Miss Rabbit.

Rabbit: Hello Mummy pig.

Mummy: We would like to buy some new shoes for Peppa please.

Peppa: Red shoes!

Rabbit: We can find you some lovely new shoes, Peppa.

Peppa: Red ones! Please.

Rabbit: Of course! Red ones!

Peppa: Wow! New red shoes!

Narrator: ‘George and Daddy pig are playing draughts.’

Daddy: Oh. Well done, George.

Peppa: Daddy! Daddy! Look at my new shoes! They’re red!

Daddy: I say. They are red!

Peppa: Mummy, do you like my new shoes?

Mummy: Yes, Peppa. They make you look very smart.

Peppa: George, do you like my new shoes?

Narrator: ‘Everyone likes Peppa’s new shoes.’

Peppa: I like my new shoes so much! I don’t want to ever take them off!

Narrator: ‘It is bath time.’

‘Peppa wants to keep her new shoes on even for her bath!’

Narrator: ‘Peppa is in her pajamas. she still has her new shoes on.’

Narrator: ‘Peppa even wants to wear her new shoes in bed.’

Mummy: Peppa are you sure you don’t want to take your shoes off?

Peppa: I don’t want to ever take my new shoes off, Mummy.

Mummy: Very well. Good night, Peppa and George.

Peppa: Good night, Mummy. Good night, Daddy.

Daddy: Good night, my little piggies.

Narrator: ‘It has been raining all night and now the garden is very wet.’

‘Mummy pig is wearing her boots. Daddy pig is wearing his boots.’

‘George is wearing his boots.’

‘Peppa is still wearing her new red shoes.’

Narrator: ‘George is going to play in the wet grass.’

Narrator: ‘Oh, dear. Peppa loves playing in the wet grass.’

‘But she doesn’t want to get her new shoes wet.’

Peppa: I can’t play in the wet grass, George.

George: Oh!

Narrator: ‘George loves jumping in muddy puddles.’

‘Peppa loves jumping in puddles, but she doesn’t want to get her new shoes muddy.’

Peppa: Ohhh.

Narrator: ‘Mummy and Daddy love jumping up and down in muddy puddles.’

‘Everyone likes jumping in muddy puddles.’

Narrator: ‘Where is Peppa going?’

Narrator: Peppa is putting on her boots.’

Peppa: Wheee!

Peppa: If you jump in muddy puddles. You must wear your boots.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.