لباس پوشیدن

کارتون: کارتون پپاپیگ / اپیزود: قسمت اول / بخش 19

کارتون پپاپیگ

2 اپیزود | 104 بخش

لباس پوشیدن

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

پپا: من پپا خوکه هستم. این برادر کوچیکم جورجه.

این مامان خوکه است.

و اینم بابا خوکه است.

پپاپیگ

لباس پوشیدن

راوی: پپا و جورج مشغول بازی کردن در اتاق خواب مامان و بابا خوکه هستن.

پپا: این چیه؟

راوی: پپا یک جعبه لباس قدیمی پیدا کرده است.

پپا: واو. این کلاهه باباس و اینم لباس مامانه.

جورج بیا لباس بپوشیم و وانمود کنیم مامان بابا هستیم.

پپا: این کلاهه باباست. اینم کت باباست.

سلام بابا خوکه.

پپا: حالا نوبت منه.

این لباس مامانه. اینم کلاه مامانه.

بابا خوکه کفش هات کجاست؟

پپا: حالا منم کفش لازم دارم!

من باید مثل مامان خوکه زیبا به نظر بیام.

راوی: پپا جعبه آرایش مامان خوکه رو پیدا کرده است.

پپا: آهان!

اول یکم پودر بزنم. دوست داشتنیه. حلا یکم رژ لب بزنم.

چه مامان خوکه خوشگلی.

بیا بریم بابا خوکه. وقت رفتن به سرکاره.

راوی: مامان خوکه در حال کار کردن با کامپیوترش است.

پپا: سلام پپا، سلام جورج.

پپا: ببخشید؟

مادر: من فقط سلام می کردم.

پپا: من پپاخوکه نیستم. من مامان خوکه ام.

مادر: اوه بله، البته، سلام مامان خوکه.

پپا: سلام. و این هم بابا خوکه است. جورج!

مادر: و سلام به شما بابا خوکه.

پپا: ببخشید من خیلی کار دارم.

سلام؟ بله. این کار رو بکنید، ممنونم. خدانگهدار.

راوی: پپا از این که وانمود می کنه مامان خوکه است، لذت می برد اما جورج یکم داره خسته میشه.

پپا: ببخشید بابا خوکه. من تقریباً تموم کردم. اونجا. همه کارها تمام شد. بیا ، بابا خوکه ، وقت اونه که شما برخی از کارها رو انجام بدین.

مادر: خدانگهدار مامان خوکه و بابا خوکه.

پپا: خدانگهدار.

راوی: خوک پدر مشغول حفاری در باغ است.

پدر: سلام پپا، سلام جورج.

پپا: من پپا نیستم. من مامان خوکه هستم و ایشون بابا خوکه هستن.

پپا: بابا خوکه اینجاست تا یکسری کارها انجام بده.

پدر: بابا: خیلی لطف داری ، بابا خوکه. حالا مراقب باشید ، این یک حفره بسیار عمیقه.

پپا: امیدوارم با بهترین لباسهات حفاری نکنی ، بابا خوکه.

پپا: منم میخوام صدای خرناس در بیارم.

مادر: بچه ها، بستنی!

پپا: بستنی!

مادر: پپا، جورج، شما باید قبل خوردن لباسای گلی تون رو عوض کنید.

پپا: من مامان خوکه هستم و ایشون بابا خوکه است!

مادر: مطمئنی؟

پپا: بله.

مادر: پس پپا و جورج کجا هستن؟

پپا: ما نمی دونیم.

مادر: خوب ، متاسفم، چون بستنی مورد علاقه اونا رو اینجا آورده ام، اگر نتوانیم آنها را پیدا کنیم …

پپا: ما اینجاییم!

مادر: پپا؟ جورج؟ اینجایین؟

پپا: بله مامان. ما فقط وانمود میکردیم که شما و بابا هستیم.

پدر: شما واقعا ما رو گول زدین.

متن انگلیسی بخش

Peppa: I am Peppa pig. This is my little brother George.

This is Mummy pig.

And this is Daddy Pig.

Peppa pig.

Dressing Up

Narrator: Peppa and George are playing Mummy and Daddy’s bedroom.’

Peppa: What’s this?

Narrator: ‘Peppa has found a box of old clothes.’

Peppa: Wow. This is Daddy’s hat and this is Mummy’s dress.

George, let’s dress up and pretend to be Mummy and Daddy.

Peppa: Here’s Daddy’s hat. And here’s Daddy’s coat.

Hello, Daddy pig.

Peppa: Now it’s my turn.

This is Mummy’s dress.

This is Mummy’s hat.

Daddy pig, where are your shoes?

Peppa: I need some shoes, too!

Now I need to look beautiful, just like Mummy.

Narrator: ‘Peppa has found Mummys make_up box.’

Peppa: A-ha!

First some powder. Lovely. Now for some lipstick.

What a pretty Mummy pig.

Come along, Daddy pig. it’s time to go to work.

Narrator: ‘Mummy pig is working on her computer.’

Peppa: Hello, Peppa, Hello, George.

Peppa: I beg your pardon?

Mummy: Peppa, I was just saying hello.

Peppa: I’m not Peppa pig.

I’m Mummy pig.

Mummy: Oh, yes, of course, Hello, Mummy Pig.

Peppa: Hello. And this is Daddy Pig. George!

Mummy: And hello to you, too, Daddy pig.

Peppa: Excuse me, I’ve got a lot of work to do. Hello? yes. Do this, thank you. Goodbye.

Narrator: ‘Peppa is enjoying pretending to be Mummy pig but George is getting a bit bored.’

Peppa: Sorry, Daddy pig. I’m nearly finished. There. All done. Come on, Daddy pig, it’s time you did some work.

Mummy: Goodbye Mummy pig and Daddy pig.

Peppa: Goodbye.

Narrator: ‘Daddy pig is digging in the garden.’

Daddy: Hello, Peppa, hello, George.

Peppa: I’m not Peppa. I’m Mummy pig and this is Daddy Pig.

Peppa: Daddy pig is here to do some work.

Daddy: That’s very kind of you, Daddy pig. Now be careful, it’s a very deep hole.

Peppa: I hope you are not digging in your best clothes, Daddy pig.

Peppa: I want to make pig snorts, too.

Mummy: Ice cream everyone.

Peppa: Ice cream!

Mummy: Peppa, George, you must muddy clothes before you eat.

Peppa: I’m Mummy pig and this is Daddy pig!

Mummy: Are you sure?

Peppa: Yes

Mummy: So, where are a Peppa and George?

Peppa: We don’t know.

Mummy: Well, that’s a shame because I’ve got their favorite ice cream here if we can’t find them then…

Peppa: Here we are!

Mummy: Peppa? George? There you are!

Peppa: Yes, Mummy. We were just pretending to be you and Daddy.

Daddy: You really had us fooled.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.