باغبانی

کارتون: کارتون پپاپیگ / اپیزود: قسمت اول / بخش 10

کارتون پپاپیگ

2 اپیزود | 104 بخش

باغبانی

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

پپا: من پپا خوکه هستم.

این برادر کوچکم جورجه.

این مامان خوکه است.

و اینم بابا خوکه است.

پپاپیگ

باغبانی

راوی: “پپا و جورج در خونه مادربزرگ خوکه و پدر بزرگ خوکه بازی میکنن.”

پپا: بگیر پدربزرگ!

پدربزرگ: بگیر!

پدربزرگ: این چیه؟

جورج: دایناسور! ررررر…

پدربزرگ: دایناسور؟

پپا: بابابزرگ داری چیکار میکنی؟

پدربزرگ: دارم این بذرها رو میکارم.

پپا: این بذرها چه کار میکنن؟

پدربزرگ: بذرها به گیاه تبدیل میشن. من فقط یک حفره کوچیک ایجاد میکنم و بذر رو داخل اون قرار میدم. بعد روش رو با خاک می پوشونم و اون رو آبیاری می کنم. همه چیز در باغ من از دانه های ریز مثل این رشد می کنه (می روید).

پپا: حتی درخت سیب بزرگ؟

پدربزرگ: اوه، بله. این بذر کوچک سیب به یک درخت سیب کوچک تبدیل خواهد شد. مثل این.

و این درخت سیب کوچک به یک درخت سیب بزرگ تبدیل خواهد شد ، مانند این.

و درون این سیب دانه های بیشتری وجود داره.

پپا: برای ایجاد درختای بیشتر سیب.

پدربزرگ: درسته.

پپا: بابابزرگ! بابا بزرگ! می خوام یک بذر بکارم.

پدربزرگ: دوست داری بذر توت فرنگی بکاری؟

پپا: بله، لطفا.

پدربزرگ: این بذر به یک گیاه توت فرنگی دوست داشتنی تبدیل خواهد شد. اول یک گودال کوچیک ایجاد کن.

پپا: بعد بذر رو داخلش بزارم و روش رو با خاک بپوشونم.

پدربزرگ: برات آب بدم؟

پپا: نه. خودم میخوام بهش آب بدم.

پدربزرگ: باشه. حالا منتظر می مونیم تا رشد کنه.

راوی: پپا و جورج منتظر رشد بذر توت فرنگی هستن.

پپا: چرا رشد نمیکنه.

پدربزرگ: باید صبر کنی پپا! زمان زیادی لازمه تا رشد کنه.

مادر: پپا، جورج. وقت رفتنه.

پپا: ولی ما منتظریم که توت فرنگی رشد کنه. برای چای توت فرنگی می خواستم.

پدربزرگ: نگران نباش، پپا. دفعه بعد که اومدی بذر به یک گیاه تبدیل شده است.

پپا: و توت فرنگ خواهیم داشت؟

پدربزرگ: بله.

مادر: بجنب، پپا.

پپا: خدانگهدار بابابزرگ.

خداحافظ توت فرنگی.

راوی: پدربزرگ از گیاه توت فرنگی مراقبت میکنه.

“بعد از چند روز پدربزرگ گیاه کوچک در حال رشد پیدا میکنه.”

روز به روز گیاه بزرگتر و بزرگتر میشه. و یک روز ، پدر بزرگ چیز خیلی خاصی پیدا میکنه.

بابابزرگ: توت فرنگی!

پپا: بابا بزرگ! ما برگشتیم!

راوی: پپا و جورج دوباره برای بازی به خونه بابابزرگ و مامان بزرگ اومدن.

پپا: بابابزرگ، بابابزرگ، گیاهم رشد کرده؟

پدربزرگ: بله. ببین.

پپا: توت فرنگی!

پپا: مرسی بابا بزرگ!

پپا: بابابزرگ میتونیم یک گیاه دیگه بکاریم؟

بابا بزرگ: بله. این دفعه نوبت جورجه که انتخاب کنه.

پپا: باشه، تو انتخاب کن جورج. انتخاب کن …. یک هویج. بابابزرگ من فکر میکنم جورج میخواد یک هویج بکاره.

پدربزرگ: جورج دوست داری هویج بکاری؟

جورج: نه!

پدربزرگ: دوست داری چی بکاری؟

راوی: جورج داشت فکر میکرد که چی میخواد بکاره.

جورج: دایناسور!

راوی: جورج میخواد یک درخت دایناسور بکاره.

پپا: جورج بی عقل. دایناسور که روی درخت رشد نمیکنه.

جورج: دایناسور! ررر!

متن انگلیسی بخش

Peppa: I am Peppa pig.

This is my little brother George.

This is Mummy pig.

And this is Daddy pig.

Peppa pig.

Gardening

Narrator: ‘Peppa and George are playing at Granny Pig and Grandpa pig’s house.’

Peppa: Grandpa, catch!

Grandpa: Catch!

Grandpa: What’s this?

George: Dinosaur! Grrr…

Grandpa: A Dinosaur?

Peppa: Grandpa, what are you doing?

Grandpa: I’m planting these seeds.

Peppa: What do seeds do?

Grandpa: Seeds grow into plants. I just make a little hole and put the seed in. Then I cover it with earth and water it. Everything in my garden grows from tiny seeds like these.

Peppa: Even the big apple tree?

Grandpa: Oh, yes. This tiny apple seed will grow into a little apple tree. Like this.

And that little apple tree will grow into a big apple tree, like this.

And inside this Apple are more seeds.

Peppa: To make more apple trees.

Grandpa: Exactly.

Peppa: Grandpa! Grandpa! I want to plant a seed.

Grandpa: Would you like to plant a strawberry seed?

Peppa: Yes, please.

Grandpa: This seed will grow into a lovely strawberry plant. First, make a little hole.

Peppa: Then I put the seed in and cover it with the earth.

Grandpa: Shall I water it for you?

Peppa: No. I want to water it.

Grandpa: Good. Now we wait for it to grow.

Narrator: ‘Peppa and George are waiting for the seed to grow.’

Peppa: It’s not doing anything.

Grandpa: You’ll have to be patient Peppa! It will take a long time to grow.

Mummy: Peppa, George. It’s time to go home.

Peppa: But we’re waiting for my strawberry plant to grow. I wanted strawberries for tea.

Grandpa: Don’t worry, Peppa. Next time you come the seed will have grown into a plant.

Peppa: And we’ll have strawberries?

Grandpa: Yes.

Mummy: Come on, Peppa.

Peppa: Bye_bye, Grandpa.

Bye_bye strawberry.

Narrator: ‘Grandpa pig looks after Peppers strawberry plant.’

‘After many days Grandpa Pig finds a tiny plant growing.’

‘Day by day the plant grows bigger and bigger. And one day, Grandpa Pig finds something very special.’

Grandpa: Strawberries!

Peppa: Granny Pig! We’re back!

Narrator: ‘Peppa and George have come to play again.’

Peppa: Grandpa, Grandpa, did my plant grow?

Grandpa: Yes. Look.

Peppa: Strawberries!

Peppa: Thank you, Grandpa!

Peppa: Grandpa, can we plant something else?

Grandpa: Yes. Now it’s George’s turn to choose.

Peppa: Yes, you choose, George. choose… a carrot. Grandpa, I think George wants to grow a carrot.

Grandpa: George, would you like to grow a carrot?

George: No!

Grandpa: What would you like to grow?

Narrator: ‘George’s thought of something he wants to grow.’

George: Dinosaur!

Narrator: ‘ George wants to grow a dinosaur tree.’

Peppa: Silly George. Dinosaurs don’t grow on trees.

George: Dinosaur! Grrr!

مشارکت کنندگان در این صفحه

ویرایشگران این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.