زمین بازی

کارتون: کارتون پپاپیگ / اپیزود: قسمت اول / بخش 44

کارتون پپاپیگ

2 اپیزود | 104 بخش

زمین بازی

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

پپا:من پپا خوکه هستم. این برادر کوچکتر من،جورج هست. این مامان خوکه هست. و این بابا خوکه هست.

پپاپیگ

این داستان: زمین بازی

پپا و جورج با دوستاشون تو زمین بازی هستن. اندی گربهه و پدرو اسبه تو قاب کوهنوردی هستن. سوزی گوسفنده،دنی سگه و ربکا خرگوشه دارن سرسره بازی می‌کنن.

سوزی: یهووووو!

دنی: یهووووو!

ربکا: یهووووو!

پپا داره تاب بازی می‌کنه.

پپا:مامان،مامان،لطفا من و هل بده!

مامان خوکه: آماده ای ؟

پپا: بله! می‌خوام خیلی برم بالا.

یهووووو!

بالاتر مامان!

یهوووووو!

جورج هم میخواد تاب بازی کنه.

پپا: حالا نوبت توئه،جورج.

مامان خوکه: محکم بشین!

پپا: من می‌خوام جورج و هل بدم.

مامان خوکه: آروم جورج و هل بده،پپا.

پپا: چشم،مامان.

محکم بشین،جورج.

یهوووووو!

اوه،عزیزم!پپا جورج و خیلی بالا هل داد. جورج دوست نداره بالا باشه.

مامان خوکه: پپا،تو میدونی جورج یکم از ارتقاع می‌ترسه.

پپا:ببخش،جورج.

بیا بریم تو قاب کوهنوردی بازی کنیم!

سلام،سوزی. سلام دنی.

سوزی و دنی : سلام،پپا.

سوزی: یهووووو!

دنی:یهووووو!

پپا: همتون اشتباه انجام میدین.

تاب خوردن روش خاص خودش و داره.

عقب وایستین!

آماده،حاضر،حرکت …!

یهوووووو! من و ببینین! دارم مثل یه پرنده پرواز میکنم!

اوه،نمیتونم بیام بیرون.

پپا تو تیوپ گیر کرده.

پپا: اصلا هم بامزه نیست!

بابا خوکه: خب، به کم بامزه به نظر میاد.

ما باید تو رو در بیاریم.

دوستای پپا دارن کمک میکنن که پپا رو در بیارن.

همگی : هوراااااا!

پپا: از همگی ممنونم!

بابا خوکه: جورج،میخوای تو قاب کوهنوردی بازی کنی؟

قاب کوهنوردی خیلی بلنده. جورج دوست نداره بالا باشه.

بابا خوکه: ببخشید،جورج. بیا سرسره بازی کنیم!

پپا: بله!سرسره! یوهوووو!

پپا عاشق سرسره بازیه!

همه عاشق سرسره بازین!

پپا: مامان،بابا،من و نگاه کنید!

آماده،حاضر،حرکت … !

یهوووووو!

همگی: یهووووو!

یهووووو!

یهووووو!

یهووووو!

یهووووو!

جورج هم میخواد سرسره بازی کنه.

بابا خوکه: مطمئنی،جورج؟ این یکم بلنده.

بسیار خب،من میتونم تو بالا رفتن از پله ها کمکت کنم.

اوه،عزیزم! این یکم زیادی برای جورج بلنده.

بابا خوکه: نگران نباش،جورج. منم باهات سر میخورم میام پایین.

پپا: بابا،تو برای سر خوردن اومدن پایین خیلی بزرگی.

بابا خوکه: حرف الکی نزن،پپا. من خیلیم بزرگ نیستم.

همه عقب وایستین! آماده.حاضر،حرکت … !

بابا خوکه گیر کرد.

بابا خوکه: اصلا هم بامزه نیست!

پپا: خیلی بامزه به نظر میاد،بابا.

بابا خوکه: اممم. فکر میکنم یکم بامزه باشه!

پپا: ما هلت میدیم تا بری پایین.

بابا خوکه: اوف!

پپا: یوهووووووووو!

بابا خوکه: آی! اووه! آی! اوه! آی! آی! اوه!

پپا: شکم بابا دقیقا مثل قلعه ی فنریه!

جورج عاشق بالا و پایین پریدن رو شکم باباست! جورج دیگه از ارتفاع نمیترسه.

متن انگلیسی بخش

Peppa: I am Peppa pig. This is my little brother George.

Peppa: This is Mummy pig.

Peppa: And this is Daddy pig.

Peppa: Peppa pig.

The Playground

Narrator: ‘Peppa and George are at the playground with their friends.’

‘Andy cat and Pedro pony are on the climbing frame.’

Narrator: ‘Susie Sheep, Danny Dog, and Rebecca Rabbit are playing on the slide.’

Susie: Wheeeee!

Danny: Wheeeee!

Rebecca: Wheeeee!

Narrator: ‘Peppa is playing on the swing.’

Peppa: Mummy, Mummy, push me, please!

Mummy: Are you ready?

Peppa: Yes! I want to go really high. Wheeeeee!

Higher, Mummy!

Wheeeee!

Narrator: ‘George wants to play on the swing.’

Peppa: Now it’s your turn, George.

Mummy: Hold tight!

Peppa: I want to push George.

Mummy: Push George gently, Peppa.

Peppa: Yes, Mummy. Hold tight, George.

Peppa: Wheeeeee!

Narrator: ‘Oh, dear! Peppa has pushed George too high.’

‘George does not like being up high.’

Mummy: Peppa, you know George is a bit scared of heights.

Peppa: Sorry, George.

Peppa: Let’s play on the climbing frame!

Peppa: Hello, Susie. Hello, Danny.

Hello, Peppa.

Susie: Wheeeeee! Wheeeeee!

Peppa: You’re doing it all wrong.

This is the proper way to swing across.

Stand back!

Ready, steady, go…!

Wheeeeee! Look at me!

I’m flying like a bird! Oh, I can’t get out.

Narrator: ‘Peppa is stuck in the tyre.’

Peppa: It’s not funny!

Daddy: Well, it does look a bit funny. We’ll have to pull you out.

Narrator: ‘Peppa’s friends are helping to free him.’

Hurrah!

Peppa: Thank you, everyone!

Daddy: George, do you want to play on the climbing frame?

Narrator: ‘The climbing frame is quite high.’

Narrator: ‘George doesn’t like being up high.’

Daddy: Sorry, George. Let’s play on the slide!

Peppa: Yes! Slide!

Yippee!

Narrator: ‘Peppa loves to slide!

Everyone loves to slide!’

Peppa: Mummy, Daddy, look at me! Ready, steady, go…! Wheeeee!

Wheeeeee!

Wheeeeee!

Wheeeeee!

Wheeeeeee!

Wheeeeeeee!

Narrator: ‘George wants to play on the slide.’

Daddy: Are you sure, George? It is a bit high.

Daddy: Alright, I’ll help you up the steps.

Narrator: ‘Oh, dear!’

‘It is a bit too high for George.’

Daddy: Don’t worry, George. I’ll slide down with you.

Peppa: Daddy, you’re too big to go down the slide.

Daddy: Don’t be silly, Peppa. I’m not too big. Stand back! Ready, steady, go…!

Narrator: ‘Daddy pig is stuck.’

Daddy: It’s not funny!

Peppa: It looks very funny, Daddy.

Daddy: Hmmm. I suppose it is a bit funny!

Peppa: We’ll have to push you down.

Daddy: Ooof!

Peppa: Wheeeeee!

Daddy: Ugh!

Ooh!

Ugh!

Ooh!

Ugh!

Agh!

Daddy: Oops!

Peppa: Daddy’s tummy is just like a bouncy castle!

Narrator: ‘George loves bouncing on Daddy’s tummy!

Narrator: ‘George isn’t afraid of heights anymore.’

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.