قلعه بادی

کارتون: کارتون پپاپیگ / اپیزود: قسمت اول / بخش 28

کارتون پپاپیگ

2 اپیزود | 104 بخش

قلعه بادی

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

پپا:من پپا خوکه هستم. این برادر کوچکتر من،جورج هست. این مامان خوکه هست. و این بابا خوکه هست.

پپاپیگ

این داستان : قلعه بادی

پپا و خانوادش امروز دارن میرن بیرون.

بابا خوکه:پپا،جورج،امروز داریم میریم قلعه ی بادی.

پپا:بابا،قلعه ی بادی چیه؟

بابا خوکه:یه قلعه است روی یک تپه ی خیلی بلند.

جورج قلعه ها رو دوست داره.

پپا:به نظر میرسه قلعه ی بادی برای پسر ها کسل کننده باشه.

بابا خوکه:نه،پپا،حتما خوشت میاد. بالای قلعه ی بادی یه منظره ی عالی داره. تو حتی میتونی از اون بالا خونه ی مامان بزرگ بابابزرگ و هم ببینی.

پپا:واااااای! بزن بریم!

بابا خوکه:من نقشه رو میخونم و مامان خوکه رانندگی می‌کنه.

مامان خوکه:بابا خوکه،مطمئنی؟ هر وقت که تو نقشه رو میخونی،ما گم میشیم و تو بداخلاق میشی.

بابا خوکه:ما گم نمی‌شیم و من هم بداخلاق نمیشم.

مامان خوکه:قلعه ی بادی،ما داریم میایم پیشت.

پپا:آیا به قلعه ی بادی نزدیک شدیم؟

بابا خوکه:نه خیلی.

اوه!

بابا خوکه:دوست داری بازی کنی؟

پپا:بله،لطفا! بیاید جاسوس بازی کنیم.

بابا خوکه:باشه. اول نوبت من.

بابا خوکه باید مخفیانه به چیزی نگاه کنه و بقیه باید حدس بزنند که اون چیز چیه!

بابا خوکه:من با چشمای کوچولوم یواشکی یه چیزی دیدم که رنگش قرمزه.

قرمز

پپا:قرمز،پیرهن من!اون قرمزه!

بابا خوکه:نه،پیرهن تو نیست.

پپا:امم.ماشین!

بابا خوکه:درسته. ماشین قرمزمون.

پپا:نوبت منه! من با چشمای کوچولوم یواشکی به یه چیز آبی نگاه کردم.

بابا خوکه:پیرهن آبی جورج.

پپا:نچ.

مامان خوکه:یه چیزی تو ماشینه؟

پپا:نه. تسلیم شدید؟

بابا خوکه:بله.

پپا:آسمون! آسمون آبی! من بردم!

مامان خوکه:بابا خوکه،میدونی الان کجا هستیم؟

بابا خوکه:دقیقا می‌دونم کجا هستیم. هرچند این جاده به نظر نمی‌رسه همون جاده ای باشه که تو نقشه هست.

مامان خوکه:اوه،بابا خوکه!ما گم شدیم.

بابا خوکه:ما گم نشدیم.

مامان خوکه:پس از اینجا چطوری به قلعه‌ی بادی برسیم؟

بابا خوکه:فقط یک دقیقه به من فرصت بده.

مامان خوکه:فهمیدم، ما میتونیم به مامان بزرگ و بابا بزرگ زنگ بزنیم.

بابا خوکه:احتیاجی نیست به مامان بزرگ و بابا بزرگ زنگ بزنیم. من به قلعه ی بادی میرسونمتون حتی اگه کل روز و از من زمان ببره!

مامان خوکه:ما کل روز و زمان نداریم.

بابا بزرگ خوکه:سلام؟ بابا بزرگ خوکه صحبت می‌کنه.

مامان خوکه:بابا بزرگ خوکه،ما تو راه قلعه ی بادی یکم گم شدیم.

بابا بزرگ خوکه:بابا خوکه نقشه رو میخونه؟

مامان خوکه:بله،بابا خوکه داره نقشه رو میخونه و الان یکم بد اخلاق شده.

بابا خوکه:من بداخلاق نیستم!

بابا بزرگ خوکه:این بهترین مسیره. تا زمانی که بالای سرتون قلعه ی بادی و ندیدید به مسیرتون در جاده ی اصلی ادامه بدید.

مامان خوکه:بابا بزرگ خوکه،ممنونم. جاده ی اصلی و دنبال میکنیم و حواسمون به قلعه ی بادی هست.

بابا خوکه:نظر منم همین بود.

پپا:نگاه کنید! آیا اون قلعه هست؟

بابا خوکه:بله،اون قلعه ی بادی هست.

مامان خوکه:ماشین،برو جلو.

پپا:ماشین،برو جلو. تو میتونی بری.

هورا!

پپا و خانوادش به قلعه بادی رسیدند.

پپا:واااااای،خیلی بلنده!

بابا خوکه:بیاید بریم داخلش! منظره ی بالای قلعه فوق العاده است.

واو!

مامان خوکه:به منظره نگاه کنید!

پپا:مامان،اون خونه ی مامان بزرگ و بابا بزرگه؟ مامان خوکه:بله،همونه.

پپا:اون از اینجا خیلی دوره.

بابا خوکه: بیاید از داخل تلسکوپ یه نگاهی بندازید.

میشه من اول نگاه کنم؟

پپا:لطفا؟

بابا خوکه:بله،اما باید اجازه بدی بعدش جورج نگاه کنه.

واو!

پپا:تلسکوپ تصویر هر چیزی و بزرگتر نشون میده.

پپا:من میتونم بابا بزرگ و مامان بزرگ ببینم! جورج نگاه کن!

جورج:مامان بزرگ! بابا بزرگ!

جورج داره به مامان بزرگ و بابا بزرگ دست تکون میده.

پپا:جورج خنگ. مامان بزرگ و بابا بزرگ انقدر از تو دور هستن که نمی‌تونن ببینن تو داری براشون دست تکون میدی.

مامان خوکه:می‌دونم. ما میتونیم بهشون زنگ بزنیم.

بابا بزرگ خوکه:سلام؟

مامان خوکه:بابابزرگ خوکه،ما داریم شما رو از قلعه ی بادی میبینیم. به ما دست تکون بدید!

پپا:مامان بزرگ و بابا بزرگ دارن به ما دست تکون میدن! من عاشق قلعه‌ی بادی هستم.

متن انگلیسی بخش

Peppa: I’m Peppa pig.

This is my little brother George.

This is Mummy Pig.

And this is daddy pig.

Peppa pig!

Windy Castle

Peppa and her family I’m going out for the day.

Peppa, George, today we’re going to the windy castle.

What’s windy castle, Daddy?

It’s a castle on a very high hill.

George likes castles.

Windy castle sounds like a boring thing for boys.

No, Peppa, you’ll love it.

There’s a great view from the top of Windy Castle.

You can even see Granny and Grandpa’s house.

Wow! Let’s go!

I’ll map read and Mummy pig will drive.

Are you sure, daddy pig?

When you map read, we always get lost, and you get grumpy.

We will not get lost and I will not get grumpy.

Windy Castle, here we come.

Are we nearly there yet?

Not quite.

Oh.

Would you like to play a game?

Yes, please!

Let’s play I, Spy.

Ok. I’ll go first.

Daddy pig has to secretly look at something and the others have to guess what it is.

I spy with my little eye something colored red.

Red

My dress. That’s red!

No, it’s not your dress.

The car!

That’s right. Our red car.

My go!

I spy with my little eye something blue.

George’s blue shirt.

Nope.

Is it something in the car?

No.

Give up?

Yes.

The sky! the blue sky! I win.

Daddy pig do you know where we are?

I know exactly where we are.

Although this road doesn’t look the same as it doesn’t map.

Oh, daddy pig. We’re lost.

We are not lost. So, how do we get to Windy Castle from here?

Just give me a moment.

I know we can ring Granny and Grandpa.

There’s no need to ring Granny and Grandpa.

I’ll get us to Windy Castle if it takes me all day!

We haven’t got all day.

Hello? Grandpa pig speaking.

Grandpa pig, we’ve got a bit lost on the way to Windy Castle.

Is Daddy pig doing the map reading?

Yes, Daddy pig is doing the map reading and he’s a bit grumpy at the moment.

I am not grumpy!

This is the best route.

Keep on the main road until you see Windy Castle up ahead.

Thank you, Grandpa Pig.

We follow the main road and look out for Windy Castle.

As I thought.

Look! Is that a castle?

Yes, it’s Windy Castle.

Come on, car.

Come on, car. You can make it.

Hooray!

Peppa and her family have arrived at Windy Castle.

Wow, it’s so tall.

Let’s go inside!

The view from the top is fantastic.

Wow!

Look at the view!

Mummy, is that Granny and Grandpa’s house?

Yes, it is.

It’s so far away.

Let’s take a look through the telescope.

Can I look first? Please?

Yes, but you must let George look next.

Wow!

The telescope makes everything look bigger.

I can see granny and Grandpa!

Look, George!

Gangy ig!

Poppa ig!

George is waving at Granny and Grandpa.

Silly George.

Granny Grandpa are too far away to see you waving.

I know. we can ring them.

Hello?

Grandpa pig, we can see you from Windy Castle.

Wave at us!

Granny and Grandpa are waving at us!

I love Windy Castle

مشارکت کنندگان در این صفحه

ویرایشگران این صفحه به ترتیب درصد مشارکت:

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.