سرفصل های مهم
لباس پوشیدن
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
پپا: من پپا خوکه هستم. این برادر کوچیکم جورجه.
این مامان خوکه است.
و اینم بابا خوکه است.
پپاپیگ
لباس پوشیدن
راوی: پپا و جورج مشغول بازی کردن در اتاق خواب مامان و بابا خوکه هستن.
پپا: این چیه؟
راوی: پپا یک جعبه لباس قدیمی پیدا کرده است.
پپا: واو. این کلاهه باباس و اینم لباس مامانه.
جورج بیا لباس بپوشیم و وانمود کنیم مامان بابا هستیم.
پپا: این کلاهه باباست. اینم کت باباست.
سلام بابا خوکه.
پپا: حالا نوبت منه.
این لباس مامانه. اینم کلاه مامانه.
بابا خوکه کفش هات کجاست؟
پپا: حالا منم کفش لازم دارم!
من باید مثل مامان خوکه زیبا به نظر بیام.
راوی: پپا جعبه آرایش مامان خوکه رو پیدا کرده است.
پپا: آهان!
اول یکم پودر بزنم. دوست داشتنیه. حلا یکم رژ لب بزنم.
چه مامان خوکه خوشگلی.
بیا بریم بابا خوکه. وقت رفتن به سرکاره.
راوی: مامان خوکه در حال کار کردن با کامپیوترش است.
پپا: سلام پپا، سلام جورج.
پپا: ببخشید؟
مادر: من فقط سلام می کردم.
پپا: من پپاخوکه نیستم. من مامان خوکه ام.
مادر: اوه بله، البته، سلام مامان خوکه.
پپا: سلام. و این هم بابا خوکه است. جورج!
مادر: و سلام به شما بابا خوکه.
پپا: ببخشید من خیلی کار دارم.
سلام؟ بله. این کار رو بکنید، ممنونم. خدانگهدار.
راوی: پپا از این که وانمود می کنه مامان خوکه است، لذت می برد اما جورج یکم داره خسته میشه.
پپا: ببخشید بابا خوکه. من تقریباً تموم کردم. اونجا. همه کارها تمام شد. بیا ، بابا خوکه ، وقت اونه که شما برخی از کارها رو انجام بدین.
مادر: خدانگهدار مامان خوکه و بابا خوکه.
پپا: خدانگهدار.
راوی: خوک پدر مشغول حفاری در باغ است.
پدر: سلام پپا، سلام جورج.
پپا: من پپا نیستم. من مامان خوکه هستم و ایشون بابا خوکه هستن.
پپا: بابا خوکه اینجاست تا یکسری کارها انجام بده.
پدر: بابا: خیلی لطف داری ، بابا خوکه. حالا مراقب باشید ، این یک حفره بسیار عمیقه.
پپا: امیدوارم با بهترین لباسهات حفاری نکنی ، بابا خوکه.
پپا: منم میخوام صدای خرناس در بیارم.
مادر: بچه ها، بستنی!
پپا: بستنی!
مادر: پپا، جورج، شما باید قبل خوردن لباسای گلی تون رو عوض کنید.
پپا: من مامان خوکه هستم و ایشون بابا خوکه است!
مادر: مطمئنی؟
پپا: بله.
مادر: پس پپا و جورج کجا هستن؟
پپا: ما نمی دونیم.
مادر: خوب ، متاسفم، چون بستنی مورد علاقه اونا رو اینجا آورده ام، اگر نتوانیم آنها را پیدا کنیم …
پپا: ما اینجاییم!
مادر: پپا؟ جورج؟ اینجایین؟
پپا: بله مامان. ما فقط وانمود میکردیم که شما و بابا هستیم.
پدر: شما واقعا ما رو گول زدین.
متن انگلیسی بخش
Peppa: I am Peppa pig. This is my little brother George.
This is Mummy pig.
And this is Daddy Pig.
Peppa pig.
Dressing Up
Narrator: Peppa and George are playing Mummy and Daddy’s bedroom.’
Peppa: What’s this?
Narrator: ‘Peppa has found a box of old clothes.’
Peppa: Wow. This is Daddy’s hat and this is Mummy’s dress.
George, let’s dress up and pretend to be Mummy and Daddy.
Peppa: Here’s Daddy’s hat. And here’s Daddy’s coat.
Hello, Daddy pig.
Peppa: Now it’s my turn.
This is Mummy’s dress.
This is Mummy’s hat.
Daddy pig, where are your shoes?
Peppa: I need some shoes, too!
Now I need to look beautiful, just like Mummy.
Narrator: ‘Peppa has found Mummys make_up box.’
Peppa: A-ha!
First some powder. Lovely. Now for some lipstick.
What a pretty Mummy pig.
Come along, Daddy pig. it’s time to go to work.
Narrator: ‘Mummy pig is working on her computer.’
Peppa: Hello, Peppa, Hello, George.
Peppa: I beg your pardon?
Mummy: Peppa, I was just saying hello.
Peppa: I’m not Peppa pig.
I’m Mummy pig.
Mummy: Oh, yes, of course, Hello, Mummy Pig.
Peppa: Hello. And this is Daddy Pig. George!
Mummy: And hello to you, too, Daddy pig.
Peppa: Excuse me, I’ve got a lot of work to do. Hello? yes. Do this, thank you. Goodbye.
Narrator: ‘Peppa is enjoying pretending to be Mummy pig but George is getting a bit bored.’
Peppa: Sorry, Daddy pig. I’m nearly finished. There. All done. Come on, Daddy pig, it’s time you did some work.
Mummy: Goodbye Mummy pig and Daddy pig.
Peppa: Goodbye.
Narrator: ‘Daddy pig is digging in the garden.’
Daddy: Hello, Peppa, hello, George.
Peppa: I’m not Peppa. I’m Mummy pig and this is Daddy Pig.
Peppa: Daddy pig is here to do some work.
Daddy: That’s very kind of you, Daddy pig. Now be careful, it’s a very deep hole.
Peppa: I hope you are not digging in your best clothes, Daddy pig.
Peppa: I want to make pig snorts, too.
Mummy: Ice cream everyone.
Peppa: Ice cream!
Mummy: Peppa, George, you must muddy clothes before you eat.
Peppa: I’m Mummy pig and this is Daddy pig!
Mummy: Are you sure?
Peppa: Yes
Mummy: So, where are a Peppa and George?
Peppa: We don’t know.
Mummy: Well, that’s a shame because I’ve got their favorite ice cream here if we can’t find them then…
Peppa: Here we are!
Mummy: Peppa? George? There you are!
Peppa: Yes, Mummy. We were just pretending to be you and Daddy.
Daddy: You really had us fooled.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.