سرفصل های مهم
موزه
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
پپا: من پپا خوکه هستم.
این برادر کوچکتر من،جورج هست.
این مامان خوکه هست.
و این بابا خوکه هست.
پپاپیگ
این داستان : موزه
پپا و خانوادش دارن میرن موزه.
پپا: بابا موزه چیه؟
بابا خوکه: یه جایی که پر از چیزهای جالب و خیلی قدیمیه.
پپا:از تو قدیمی تر؟
بابا خوکه: بله.
حتی از منم قدیمی تر.
پپا: اوه.
پس خیلی قدیمین.
مامان خوکه: اینجا یه اتاق داره که پر از چیزهای قدیمیه که متعلق به شاه ها و ملکه های زمان های خیلی دوره.
پپا: من میخوام اتاق شاه و ملکه رو ببینم.
بابا خوکه: و یه اتاق دیگه هم داره که پر از دایناسور واقعیه.
جورج:واااااای!
دایناسور!
گرررررر!
خانم خرگوشه: سلام،مامان خوکه.
مامان خوکه: سلام خانم خرگوشه.
خانم خرگوشه: چندتا بلیت تقدیم کنم؟
مامان خوکه: دوتا بزرگسال و دوتا خردسال.
جورج: دایناسور!
گرررررر!
خانم خرگوشه: و یه دایناسور ؟
پپا میخواد اتاقی که پر از چیزهای قدیمیه متعلق به شاه ها و ملکه های خیلی سال پیشه رو ببینه.
پپا: وااااااای!
جورج:دایناسور!
اما جورج میخواد دایناسور واقعی رو ببینه.
مامان خوکه: نگران نباش،جورج.
بعدش میریم دایناسور ببینیم.
پپا،اینا همه ی اون چیزهایی هستن که ملکه ها شاه ها خیلی سال پیش داشتن.
این صندلی مخصوص ملکه است.
بهش میگن تخت شاهانه.
پپا: خیلی قشنگه.
مامان خوکه: این لباس ملکه است.
پپا: خیلی خوشگله.
مامان خوکه: نگاه کن،پپا،این تاج طلایی ملکه است.
پپا: وااااااای!
چه چیزهای جالبی.
مامان،تلویزیون ملکه کجاست؟
مامان خوکه: اونا که تلویزیون نداشتن.
پپا: تلویزیون نداشتن!
اونا کامپیوترم نداشتن.
مامان خوکه: نه.
اونا هیچوقت کامپیوتر نداشتن.
پپا: پس اونا روزشون و چجوری میگذروندن؟
مامان،اگه من ملکه بودم،هر چقدر که دلم میخواست کیک میخوردم.
پپا تصور میکنه یه ملکه است.
پپا: امم،خیلی خوشمزه است!
مامان خوکه: چیز دیگری میل دارید،ملکه پپا؟
پپا: بله.
یکم دیگه کیک لطفاً.
مامان خوکه: البته.
بابا خوکه: همگی بیاید.
پپا: اومدم،بابا.
بابا،من ملکه پپا هستم.
وقتی دارین با من صحبت میکنین باید تعظیم کنین.
بابا خوکه: اوه،من واقعا از ساحت مقدستان عذر خواهی میکنم.
پپا: شغل شما چیه؟
بابا خوکه: من پدر شما هستم.
پپا: امم. پس باید خیلی جالب باشه.
بابا خوکه: بله،خیلی جالبه.
پپا: و اینجا اتاق چیه؟
بابا خوکه: اینجا اتاق دایناسوره!
پپا: اتاق دایناسور!
جورج،اینجا اتاق دایناسوره.
جورج:دایناسور!
پپا:دایناسور کجاست ؟
بابا خوکه: یه جایی داخل همین اتاق.
پپا: نمیتونم ببینمش.
پس باید خیلی کوچولو باشه.
بابا خوکه: راستش،پپا،دایناسور خیلی بزرگه.
پپا: وااااااای!
بابا خوکه: اینا استخون های یه دایناسور واقعی هستن.
جورج: دایناسور!
گرررر!
جورج تصور میکنه یه دایناسور بزرگه.
پپا: آااااای!
اون یه دایناسوره!
کمک!
کمک !
مامان خوکه: اتاق دایناسور اتاق مورد علاقه ی جورجه.
پپا: اتاق مورد علاقهی من،اتاق شاه_و_ ملکه هست.
مامان خوکه: و به نظر میرسه که بابا خوکه هم الان تو اتاق مورد علاقشه.
پپا: اتاق مورد علاقه ی بابا خوکه کدومه،مامان؟
مامان خوکه: اتاقی که توش کیک هست.
اتاق مورد علاقهی بابا خوکه کافه ی موزه هست.
بابا خوکه: بیاین اینجا.
وارد بشین.
پپا: اوه،بله.
اینجا اتاق خیلی قشنگیه.
متن انگلیسی بخش
Peppa: I am Peppa pig.
This is my little brother George.
Peppa: This is Mummy Pig.
Peppa: And this is Daddy Pig.
Peppa: Peppa pig.
The Museum
Narrator: ‘ Peppa and her family are going to the museum.’
Peppa: Daddy, what is a museum?
Daddy: It’s a place full of interesting things that are very old.
Peppa: Older than you?
Daddy: Yes.
Even older than me.
Children: Oh.
Peppa: Really old.
Mummy: There’s one room full of things that belong to kings and queens from long ago.
Peppa: I went to see King-and-queen’s room.
Daddy: And there’s another room with a real dinosaur.
George: Wow!
Dinosaur!
Grrr!
Rabbit: Hello, Mummy Pig.
Mummy: Hello, Miss Rabbit.
How many tickets, please?
Rabbit: Two adults and two children.
George: Dinosaur!
Grrr!
Rabbit: And a dinosaur.
Narrator: ‘Peppa wants to see the room full of things that belong to kings and queens from long ago.’
Peppa: Wow!
George: Dinosaur?
Narrator: ‘But George wants to see the real dinosaur.’
Mummy: Don’t worry, George.
We will see dinosaur next.
Mummy: Peppa, these are all the things, that the Queen had a long time ago.
This is the Queen’s special chair.
It’s called a throne.
Peppa: It’s beautiful.
Mummy: This is the Queen’s dress.
Peppa: It’s so pretty.
Mummy: Look, Peppa, this is the Queen’s golden crown.
Peppa: Wow!
What lovely things.
Mummy, where’s the Queen’s television?
Mummy: They didn’t have television then.
Peppa: No television!
They did have computers.
Mummy: No.
They didn’t have computers either.
Peppa: What did they do all day?
Peppa: Mummy, if I was the Queen, I would eat as much cake as I wanted.
Narrator: ‘Peppa imagined being a queen.’
Peppa: Mm, delicious!
Mummy: Is there anything else you would care for, Queen Peppa?
Peppa: Yes.
More cake, please.
Mummy: Of course.
Daddy: Come on everyone.
Peppa: Coming, Daddy.
Daddy, I’m Queen Peppa.
You must bow when you speak to me.
Daddy: Oh, I’m most terribly sorry, Your Royal Highness.
Peppa: And what do you do?
Daddy: I’m your Daddy.
Peppa: Hmm.
That must be very interesting.
Daddy: Yes, it’s very interesting.
Peppa: And what room is this?
Daddy: This is the dinosaur room!
Peppa: The dinosaur room!
George, this is the dinosaur room.
George: dinosaur!
Peppa: Where is the dinosaur?
Daddy: He’s somewhere in the room.
Peppa: I can’t see him.
He must be very small.
Daddy: Actually, Peppa, he’s very big.
Peppa: Wow!
Daddy: These are the bones of a real dinosaur.
George: Dinasaur!
Grrr!
Narrator: ‘George imagines being a big dinosaur.’
Peppa: Argh!
It’s a dinosaur!
Help!
Help!
Mummy: The dinosaur room is George’s favorite room.
Peppa: My favorite room is the King and queen’s room.
Mummy: And it looks as if Daddy pig is already in his favorite room.
Peppa: Which room is that, Mummy?
Mummy: The room with the cakes in.
Narrator: ‘Daddy pig’s favorite room is the Museum cafe.’
Daddy: Come on.
Tuck in.
Peppa: Oh, yes.
This is a very nice room.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.