سرفصل های مهم
روز خیلی گرم
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمه‌ی بخش
پپا:من پپا خوکه هستم. این برادر کوچکتر من،جورج هست. این مامان خوکه هست. و این بابا خوکه هست.
پپاپیگ
این داستان: روز خیلی گرم
خورشید میتابه و . یه روز خیلی گرمه.
مامان خوکه: چه روز گرم دلپذیری!
پپا و جورج دارن چکمه هاشون و میپوشن. دارن میرن تو گودال های گلی بپرن.
پپا:من عاشق گودال های گلی هستم.
اوه! عزیزم،خورشید انقدر گرم میتابه که گودال ها رو خشک کرده!
پپا:مامان،بابا،همه ی گودال ها خشک شدن و ما نمی‌تونیم توشون بپریم!
مامان خوکه: اشکالی نداره،پپا،امروز کاملا آفتابیه و شما میتونید بجاش تو استخر بادی بازی کنید.
پپا: بله،استخر بادی!
مامان خوکه: اول باید مایو هاتون و بپوشید.
پپا:بله،مامان!
پپا و جورج دارن مایوهاشون و میپوشن،مامان خوکه داره مایوش و میپوشه و بابا خوکه هم داره مایوش و میپوشه.
مامان خوکه : چون خیلی گرمه باید کردم بزنید.
پپا: اووووووق!خیلی چرب و بدبوئه!
جورج:اووووق!
بابا خوکه : چه غر غر های الکیی!
مامان خوکه: بله،امروز هممون باید کرم بزنیم.
بابا خوکه: اووووه!
زود باش جورج.
بیا اول یکم استخر بادی و بادش کنیم.
بابا خوکه داره استخر بادی و باد میکنه.
بابا خوکه: اوف! به همین راحتی!
پپا شلنگ و نگه میداره و مامان خوکه شیر آب و باز میکنه.
پپا: آب کجاست؟
واااااااای!
پپا و جورج عاشق استخر بادیشون هستن.
خانم خرگوشه: بستنی!بستنی!
پپا:خانم خرگوشست،خانم بستنی فروش!
خانم خرگوشه: بستنی!
تو روزای خیلی گرم خانم خرگوشه بستنی میفروشه.
پپا: مامان،بابا،لطفا،میشه من و جورج بستنی بخوریم؟
مامان خوکه: اوه،بسیار خب،فکر میکنم امروز یه روز گرم خاصیه!
پپا:هورااااا!
بابا خوکه: میشه لطفاً منم یه بستنی بخورم؟
همه بستنی دوست دارن.
خانم خرگوشه: مامان خوکه،پپا،جورج،سلام.
مامان خوکه: سلام،خانم خرگوشه.
خانم خرگوشه: چه بستنی بدم خدمتتون؟
پپا: لطفا،میشه،به من بستنی قیفی بدید،خانم خرگوشه؟
خانم خرگوشه: البته که میشه،پپا.
پپا:ممنونم.
مامان خوکه: لطفا،یدونه بستنی قیفی هم به من و یه دونه هم برای بابا خوکه بدید.
خانم خرگوشه: و آقای جورج چی دوست دارن؟
جورج:دایناسور!
خانم خرگوشه:یه دایناسور ؟
پپا:جورجه خنگ.
اون همیشه برای همه چی میگه دایناسور.
خانم خرگوشه: خب،اتفاقا یه بستنی یخی دایناسوری هم دارم.
جورج: دایناسور. گررررر!
مامان خوکه: جورج،باید بستنی یخیت و تا آب نشده بخوری.
جورج:دایناسور!
جورج انقدر عاشق بستنی یخی دایناسوریشه که دلش نمیاد بخورش.
مامان خوکه: ممنونم،خانم خرگوشه.
خانم خرگوشه: از هوا لذت ببرید!
مامان خوکه: جورج،فکر کنم باید بستنی یخیت و تا آب نشده بخوری و افتاد رو زمین.
اوه،عزیزم،بستنی یخی دایناسوری جورج آب شده و افتاد رو زمین.
مامان خوکه: خودت و ناراحت نکن،جورج،میتونی یکم از بستنی بابا رو بخوری. مطمئنم که از نظر بابا اشکالی نداره.
انقدر گرمه که بابا خوکه خوابش برده.
مامان خوکه: انگار بابا خوکه خیلی گرمشه.
پپا: بزار آب بپاشیم رو بابا تا یکم خنک بشه.
مامان خوکه: فکر خوبیه،پپا!
بابا خوکه: واااااای!چی شده؟
مامان خوکه: بابا خوکه،کل بدنت داغه و قرمز شده.
پپا: واسه همین روت آب پاشیدیم.
بابا خوکه: اوه،فهمیدم. ممنونم،پپا.
پپا:نگاه کنید،چاله ها برگشتن!
بدو،جورج،بریم چکمه هامون و بپوشیم!
پپا و جورج دارن چکمه هاشون و میپوشن. پپا و جورج عاشق روزهای گرم هستن اما از همه بیشتر عاشق بالا و پایین پریدن تو گودال ها هستن.
متن انگلیسی بخش
I am Peppa pig.
This is my little brother George.
This is Mummy Pig.
And this is Daddy Pig.
Peppa pig.
Very Hot Day
‘The sun is shining. It is a very hot day.’
What a lovely hot day!
‘Peppa and George are wearing their boots.’
‘They are going to jump in muddy puddles.’
I love muddy puddles.
Oh!
‘Oh, dear, the Sun is so hot that the puddles have dried up.’
‘Mummy, Daddy, the puddles are all dry and we can’t jump it them!
Nevermind, Peppa, it’s so sunny you can play in the paddling pool instead.
Yes, the paddling pool!
First you have to change into your swimming costumes.
Yes, Mummy!
‘Peppa and George are wearing their swimming costumes, Mummy pig is wearing her swimming costume and Daddy pig is wearing his swimming costume.’
Because it is so hot you need Sun cream.
Yuck! It’s all oily and yucky!
Yuck!
What a fuss about nothing!
Yes, we all need Sun cream today.
Ohhhhh! Come on, George.
Let’s get some air into this paddling pool.
‘Daddy pig is pumping up the paddling pool.’
Oof! Easy as pie!
Peppa holds the hose and Mummy pig turns on the water.’
Where’s the water? WAAAAAAAH!
‘Peppa and George loved their paddling pool.’
Ice cream! Ice cream!
Miss Rabbit, the ice_ cream lady!
Ice cream!
‘On very hot days Miss Rabbit sells ice cream.’
Mummy, Daddy, can George and I have an ice cream, please?
Oh, well, I suppose it is an especially hot day!
Hooray!
Please can I have one, as well?!
‘Everyone likes ice cream.’
Hello, Mummy pig, Peppa and George
Hello, Miss Rabbit.
What ice creams would you like?
Can I have a cone, please, Miss Rabbit?
Of course you may, Peppa.
Thank you.
The same for me and one for Daddy pig, please.
And what would young Mr. George like?
Dinosaur!
A dinosaur?
Silly George. He always says dinosaur for everything.
Well, it just so happens that I do have a dinosaur_shaped ice lolly.
Dinosaur. Grrrrrrr!
George, you should eat your ice lolly before it melts.
Dinosaur!
‘George loves his dinosaur ice lolly so much he doesn’t want to eat it.’
Thank you, Miss Rabbit.
Enjoy the weather!
George I really think you should eat your ice lolly before it melts and falls on the ground.
‘Oh, dear, George’s dinosaur ice lolly has melted and fallen on the ground.
Never mind, George, you can share Daddy’s ice cream. I’m sure he won’t mind.
‘It is so warm Daddy pig has fallen asleep.’
Daddy pig does look hot.
Let’s tip water on Daddy to cool him down.
Good idea, Peppa!
Whoa! What happened?
You were all red and hot, Daddy pig.
So we tipped water on you.
Oh, I see. Thank you, Peppa.
Look, the puddles are back! Quick, George, Let’s get our boots!
‘Peppa and George are wearing their boots.’
‘Peppa and George loved the hot day but most of all they live jumping up and down in puddles.’
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.