سرفصل های مهم
در ساحل
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
پپا: من پپا خوکه هستم. این برادر کوچکتر من،جورج هست. این مامان خوکه هست. و این بابا خوکه هست.
پپاپیگ
این داستان : در ساحل
پپا و خانوادش دارن میرن ساحل. پپا و جورج عاشق رفتن به ساحلن.
مامان خوکه: چقدر وسیله آوردین. باید حواسمون باشه موقع رفتن چیزی و جا نذاریم.
پپا: چتر آفتابی،کیف ساحلی،حوله،سبد و بیلچه و توپ.
مامان خوکه: خوبه،حالا قبل از اینکه شروع به بازی کنین،لازمه یکم کردم بزنین.
خورشید خیلی گرم میتابه پس پپا و جورج باید کرم ضد آفتاب بزنن.
بابا خوکه: بیاین با این توپ بازی کنیم.
به نظر میرسه پر باده.
چه توپ عالیه.
پپا: جورج،تو توپ و پرتاب کن و من می گیرمش.
جورج،بگیرش!
اوه،عزیزم،جورج انقدر کوچیکه که نمیتونه توپ و بگیره.
بابا خوکه: خودت و ناراحت نکن،جورج.
دوست داری تو و پپا تو دریا آبتنی کنین؟
پپا: بله،لطفا،بابا.
بابا خوکه: بیاین بازو بندهای شناتون و بپوشین.
چقدر بازو بندهای شنات بهت میان جورج.
پپا: نوبت منه،نوبت منه!
بابا خوکه: خوبه. حالا میتونیم تو آب بازی کنیم.
پپا: هورااااااا!
مامان خوکه: آب سرده؟
بابا خوکه: دلپذیر و گرمه.
مامان خوکه: آاااااای!
بابا خوکه: بگیرش اومد!
مامان خوکه: تو بگیرش اومد،بابا خوکه.
بابا خوکه: فکر کنم آب بازی بش باشه.
پپا:یوهووو! بابا،من عاشق تو ساحل موندم.
پپا و جورج عاشق ساحل هستن. همه عاشق ساحل هستن.
مامان خوکه: پپا،جورج،دوست دارین با سطل ها و بیلچه هاتون بازی کنین؟
پپا: بله،لطفا،مامان.
بابا،بابا. ما میتونیم تو رو تو شن ها بپوشونیم؟
بابا خوکه: ام،خب.
پپا: خواهش میکنم،بابا.
بابا خوکه: اوه،بسیار خب.
پپا: هوراااااا!
پپا و جورج دارن بابا رو با شنها میپوشونن.
بابا خوکه: یکی طلبتون!
مامان خوکه: اینم از این.
پپا: حالا دیگه نمیتونی فرار کنی.
بابا خوکه: سرم یکم داغ شده. میشه کلاه حصیریم و بهم بدین؟
پپا: خب.اگه خواهش کنی.
بابا خوکه: میشه خواهش کنم کلاه حصیریم و بهم بدین؟
پپا: بله،حتما،بابا.
بابا خوکه: خوبه. شاید الان یکم بخوابم.
پپا:جورج،بیا قلعه ی شنی درست کنیم.
پپا و جورج دارن قلعه ی شنی درست میکنن.
پپا: اول تو سطل شن میریزم،اینطوری.
سطل ها رو بر می گردونیم و بهشون ضربه میزنیم. و سطل ها رو برمی داریم. زود باش،درست شو!
یه قلعه ی شنی.
جورج: زود باش،درست شو!
یه قلعه ی شنی دیگه.
مامان خوکه: پپا،جورج!
داریم میریم خونه. چیزی جا نذارین.
ببینین چیزی جا نذاشتین؟
پپا: حوله،کیف ساحلی،چتر آفتابی و توپ.
همه چی و برداشتیم.
مامان خوکه: مطمئنم یه چیزی و فراموش کردیم.
پپا: اممم.
مامان خوکه: البته! کلاه و فراموش کردیم.
پپا: بابا! بابا رو فراموش کردیم!
مامان خوکه: بله،بابا خوکه رو فراموش کردیم.
بابا خوکه: هان؟چی شده؟
پپا: بابا،تقریبا داشتیم تو رو جا میذاشتیم.
اما جورج تو رو یادمون انداخت.
بابا خوکه: خب،من از جورج خیلی ممنونم که یادم بود.
متن انگلیسی بخش
I am Peppa pig. This is my little brother George.
This is Mummy pig.
And this is Daddy pig.
Peppa pig.
At The Beach
‘Peppa and her family are going to the beach.’
‘Peppa and George love going to the beach.’
What a lot of stuff. We must be careful not to forget anything when we go.
Sunshade, beach bag, towels, buckets and spades, and a spotty ball.
Good, now, before you start playing, you need some Sun cream on.
‘The Sun is very hot so Peppa and George have to have Sun cream on.’
Let’s try out this spotty ball. It seems to work.
‘What a great spotty ball.’
George, you throw the ball and I will catch it.
George, catch!
‘Oh, dear, George is too little to catch the ball.’
Never mind, George. Would you add Peppa like to have a paddle in the sea?
Yes, please, Daddy.
let’s put your water wings on. There we go you look very smart in your water wings, George.
My turn, my turn!
Good. Now we can play in the water.
Hooray!
Is the water cold?
It’s lovely and warm.
Aaargh!
Steady on!
You started it, Daddy pig.
Maybe that’s enough splashing.
Wheeee!
Daddy, I love playing at the beach.
‘Peppa and George loved the beach.
Everyone loves the beach.’
Peppa, George, would you like to play with your buckets and spades?
Yes, please, Mummy.
Daddy, Daddy.
Can we bury you in the sand?
Er, well.
Please, Daddy.
Oh, alright.
Yippee!
‘Peppa and George of burying Daddy pig in the sand.’
Steady on!
there.
Now you can’t escape.
My head It is getting a bit hot. Can I have my straw hat?
Well, if you say please.
Please can I have my straw hat?
Yes, you may, Daddy.
That’s nice. Maybe I’ll just have a little sleep.
George, let’s make sandcastles.
‘Peppa and George are making sandcastles.’
Peppa: First we put sand in the bucket, like this. We turn the buckets upside down and tap them.
And lift the bucket up. Hey, presto!
‘A sandcastle.’
Hey, pesto!
Another sandcastle.’
Peppa, George! Home time. Don’t leave any stuff behind.
Let’s check that we haven’t forgotten anything.
Towel, beach bag, sunshade, and the spotty ball. That’s everything.
I’m sure we’ve forgotten something.
Hmmm.
Of course! We forgot the hat.
Daddy! We forgot Daddy!
Yes, we forgot Daddy Pig.
Eh? What?
Daddy, we almost left you behind. But George remembered you.
Well, I’m glad George remembered me.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.