سرفصل های مهم
در چه لحظه ای مرده ای؟
توضیح مختصر
تفاوت واقعی بین موجودات زنده و بدن مرده چیست؟
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
Translator: Mohammad Hossein Hassanzadeh Reviewer: Farnaz Saghafi از زمانی که قادر به ردیابی موجودیت خود شدیم، مسئله مرگ و رستاخیر برای انسان جالب بوده.
تقریبا هر مذهبی در دنیا برداشت متفاوتی ازاین موضوع دارد از افسانه های قدیمی ما گرفته تا جدیدترین افسانه های سینمایی، مرده ها بازمیگردند. اما آیا بازگشت (ازمرگ) امکان دارد؟
اصلا تفاوت بین یک موجود زنده و مرده در چیست،
برای اینکه بدانیم مرگ چیست، باید بدانیم زندگی چیست. یک نظریه باستانی به نام “حیات گرایی” ادعا میکند که موجودات زنده بی نظیر هستند چون آکنده از مواد یا انرژی خاصی بوده که جوهر و ماهیت زندگی است.
آنرا “چی” (نیروی حیات به زبان چینی) بنامیم یا “خون زندگی” (مایع بدن در لاتین) یا “هیومر” (اشاره به چهار مایع اصلی بدن در بریتانیا)، باور به وجود چنین جوهرزندگی از دیرباز وجود داشته و هنوز هم داستانهای موجوداتی هست که قادرند بنحوی جوهر زندگی را از بدن دیگران مکیده یا از راههای اعجاز آمیز میتوانند آنرا تجدید کنند.
بدنبال انقلاب علمی قرن ١٧ در جهان غرب، نظریه “حیات گرایی” رو به زوال رفت.
“رنه دکارت” به اظهار این نظریه پرداخت که بدن انسان اساسا” با هر نوع دستگاهی شباهت دارد با دمیده شدن روحی مقدس مستقر در غده مخروطی شکل مغز، زنده می شود.
در سال ١٩٠٧، دکتر “دانکان مک دوگال” حتی ادعا کرد که روح چگالی (وجود خارجی) دارد و برای اثبات نظریه اش بیماران را درست قبل و بعد مردنشان وزن کرد.
اگرچه نظریه اش مثل خیلی های دیگر بی اعتبار شناخته شد، اثراتی از نظریه او هنوز در فرهنگهای متداول بچشم می خورد.
اما چه زمانی این همه نظریات بی اعتبار ما را رها کردند؟ چیزی که در حال حاضر میدانیم اینست که زندگی چیزی شامل ماده ای عجیب و غریب یا جرقه نیست، بلکه در خلل خودِ فرایندهای مستمر بیولوژیکی است.
و برای درک این فرایندها، لازمه بر روی تک تک سلولهای خود به دقت نگاه کنیم. در هر یک از این سلولها تعاملات شیمیایی بطور مستمردر حال وقوع است، که از گلوکز و اکسیژنی نیرو گرفته که بدن ما آنرا به مولوکولهای حامل انرژی به نام “ ای تی پی” تبدیل می کند.
سلولها، از این انرژی برای ترمیم و رشد یا تکثیر استفاده میکنند.
اما تولید چنین مولوکولهای مورد نیاز نه تنها انرژی زیادی میطلبد، بلکه برای رساندن به مقصد هم انرژی زیادی طلب میکند.
پدیده جهانی آنتروپی بدین معناست که مولکولها تمایل به پخش شدن بطور نامنظم داشته و از مناطق فشرده به مناطقی با تمرکز کم حرکت می کنند و یا حتی به مولکولهای کوچک تر یا اتمها شکسته می شوند، بدین ترتیب سلولها با استفاده از انرژی، آنتروپی را دائم کنترل کرده تا مولکولهای خود را به اشکال کاملا پیچیده ای حفظ کرده تا در عملکردهای بیولوژیکی آتی بکار آیند.
شکستن همین تنظیمات و مغلوب شدن کل سلول در برابر آنتروپی در نهایت منجر به مرگ می شود. به همین دلیل است که اجزای بدن نمیتوانند با جرقه ای به زندگی بازگردند زمانی که مردند (جریان پروسه قطع شود).
میتوانیم درون شش انسان هوا پمپ کنیم اما فایده ایی نخواهد داشت اگر دیگر اجزای دخیل در پروسه تنفس به درستی کار نکنند. همچنین، شوک الکتریکی برای قلب هم به قلب بی جان، قدرت تپش دوباره را نمیدهد، بلکه سلولهای ماهیچه ای در قلبی با نبض ناهماهنگ را هماهنگ کرده تا ریتم نرمال خود را مجدد بدست بیاورند.
اینکار از مرگ شخص جلوگیری می کند ولی یک فرد مرده را زنده نمی کند، یا هیولای درون بدن مرده را زنده نمیکند. پس، ظاهرا تمام معجزات پزشکی ما صرفا میتوانند از مرگ جلوگیری کنند یا آن را به تاخیر بیاندازند اما نمیتوانند مرگ را معکوس کنند.
اما این به همین سادگی هم نیست چون پیشرفتهای مستمر در تکنولوژی و پزشکی توانسته به تشخیص بیماری هایی مثل کما دست یابد قابلیت بازگردان افراد از وضعیتی که در آن مرده تلقی می شدند.
در آینده، نقطه عدم بازگشت ( به زندگی) شاید تغییر کند.
بعضی حیوانات وجود دارند که میتوانند زندگیشان را طولانی کرده و یا در شرایط حاد جان سالم بدر برند با کند کردن پروسه های حیاتی بدنشان تا درجه ای که عملا از حرکت باز می ایستد.
و تحقیقات منجمد سازی به امید همین نتیجه است که مرده گان را منجمد کرده و سالها بعد با بهره گیری از تکنولوژی روز آنها را مجدد زنده کند. توجه کنید، اگر سلولها منجمد شوند، حرکت مولکولی خیلی کم میشود و پراکندگی ها هم متوقف میشوند.
حتی اگر کلیه فرایندهای سلولی یک فرد از کار افتاده باشند با هجوم نانوباتها، هنوز می توان انرا بطور قابل ملاحظه ای بحالت قبل برگرداند وتمام مولکولها را به موقعیتهای مناسب اولیه شان حرکت داد با تزریق “ای تی پی” بطور همزمان به کلیه سلولها احتمالا بدن از نقطه ای که باز ایستاده بود، مجدد بکار می افتد.
پس به زندگی به عنوان یک جرقه معجزه آسا نگاه نکنیم بلکه به عنوان یک مجموعه فوق العاده پیچیده که در پی بقای خود است ، مرگ صرفا فرایند افزایش آنتروپی است که منجر به تخریب چنین تعادل حساسی می شود.
و معلوم می شه زمانی که یک فرد کاملا مرده محسوب می شود، همواره ثابت نیست بلکه به میزان قابلیت بازگرداندن آنتروپی که هم اکنون قادر به انجام آن هستیم، دارد.
متن انگلیسی درس
For as far back as we can trace our existence, humans have been fascinated with death and resurrection.
Nearly every religion in the world has some interpretation of them, and from our earliest myths to the latest cinematic blockbusters, the dead keep coming back. But is resurrection really possible?
And what is the actual difference between a living creature and a dead body, anyway?
To understand what death is, we need to understand what life is.
One ancient theory was an idea called vitalism, which claimed that living things were unique because they were filled with a special substance, or energy, that was the essence of life.
Whether it was called qi, lifeblood, or humors, the belief in such an essence was common throughout the world, and still persists in the stories of creatures who can somehow drain life from others, or some form of magical sources that can replenish it.
Vitalism began to fade in the Western world following the Scientific Revolution in the 17th century.
René Descartes advanced the notion that the human body was essentially no different from any other machine, brought to life by a divinely created soul located in the brain’s pineal gland.
And in 1907, Dr. Duncan McDougall even claimed that the soul had mass, weighing patients immediately before and after death in an attempt to prove it.
Though his experiments were discredited, much like the rest of vitalism, traces of his theory still come up in popular culture.
But where do all these discredited theories leave us? What we now know is that life is not contained in some magical substance or spark, but within the ongoing biological processes themselves.
And to understand these processes, we need to zoom down to the level of our individual cells. Inside each of these cells, chemical reactions are constantly occurring, powered by the glucose and oxygen that our bodies convert into the energy-carrying molecule known as ATP.
Cells use this energy for everything from repair to growth to reproduction.
Not only does it take a lot of energy to make the necessary molecules, but it takes even more to get them where they need to be.
The universal phenomenon of entropy means that molecules will tend towards diffusing randomly, moving from areas of high concentration to low concentration, or even breaking apart into smaller molecules and atoms. So cells must constantly keep entropy in check by using energy to maintain their molecules in the very complicated formations necessary for biological functions to occur.
The breaking down of these arrangements when the entire cell succumbs to entropy is what eventually results in death. This is the reason organisms can’t be simply sparked back to life once they’ve already died.
We can pump air into someone’s lungs, but it won’t do much good if the many other processes involved in the respiratory cycle are no longer functioning. Similarly, the electric shock from a defibrillator doesn’t jump-start an inanimate heart, but resynchronizes the muscle cells in an abnormally beating heart so they regain their normal rhythm.
This can prevent a person from dying, but it won’t raise a dead body, or a monster sewn together from dead bodies. So it would seem that all our various medical miracles can delay or prevent death but not reverse it.
But that’s not as simple as it sounds because constant advancements in technology and medicine have resulted in diagnoses such as coma, describing potentially reversible conditions, under which people would have previously been considered dead.
In the future, the point of no return may be pushed even further.
Some animals are known to extend their lifespans or survive extreme conditions by slowing down their biological processes to the point where they are virtually paused.
And research into cryonics hopes to achieve the same by freezing dying people and reviving them later when newer technology is able to help them. See, if the cells are frozen, there’s very little molecular movement, and diffusion practically stops.
Even if all of a person’s cellular processes had already broken down, this could still conceivably be reversed by a swarm of nanobots, moving all the molecules back to their proper positions, and injecting all of the cells with ATP at the same time, presumably causing the body to simply pick up where it left off.
So if we think of life not as some magical spark, but a state of incredibly complex, self-perpetuating organization, death is just the process of increasing entropy that destroys this fragile balance.
And the point at which someone is completely dead turns out not to be a fixed constant, but simply a matter of how much of this entropy we’re currently capable of reversing.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.