پنج دین بزرگ جهان

پکیج: آموزشگاه تد / سرفصل: برترین ها / درس 40

آموزشگاه تد

13 سرفصل | 232 درس

پنج دین بزرگ جهان

توضیح مختصر

It's perfectly human to grapple with questions, like 'Where do we come from?' and 'How do I live a life of meaning?' These existential questions are central to the five major world religions -- and that's not all that connects these faiths.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

در تمامی دوران‌ها و زمان‌های تاریخِ ما، انسان همواره با این پرسش‌ها مواجه بوده: «از کجا آمدیم؟

جایگاه ما در جهان چیست؟ پس از مرگ چه می‌شود؟»

ادیان، نظام‌هایی اعتقادی هستند که طی زمان گسترش و تکامل یافته‌اند تا به این سوالات و دیگر پرسش‌هایی که به معما‌های ابدی مربوط اند پاسخ دهند، آنها از این حس برمی‌آیند که بعضی از پرسش‌ها را فقط می‌توان با ایمان پاسخ داد و بر اساس این درک، که حتمن موجودی باعظمت‌تر از ما، هست که اراده‌ی بالاتری دارد و ما باید به آن پاسخگو باشیم، یا منبعی که آغاز ماست و باید به آن بازگردیم. «هندویسم» به معنی مذاهبِ هند است.

آن فقط یک مذهبِ جداگانه نیست بلکه مجموعه‌ای از باورهای به هم مربوط و کارهای معنوی‌ست. این مذهب به پنج‌هزار سال پیش بازمی‌گردد به زمانِ «کریشنا» به مردی که آنقدر پاکدامن بود که به عنوان نمادِ «ویشنو» شناخته می‌شد، که تجسم خدا در کالبد انسان بود.

او به این اعتقاد داشت که همه‌ی زندگی بر پایه‌ی «کارما» است، قانونِ عمل و عکس‌العمل، و وظیفه‌ی ماست که به وظایف‌مان یا «دارما» به توجه به جایگاه‌مان در جامعه بدون توجه به نتیجه‌ی آن عمل کنیم.

وقتی می‌میریم در یک کالبدِ جدید، تجسمِ دوباره پیدا می‌کنیم. اگر ما به «دارما» عمل کرده باشیم و وظایف خود را در زندگی گذشته انجام داده باشیم «کارما»ی خوب نصیبِ ما می‌شود، که باعث می‌شود روحِ ما در طبقه‌ی جامعه به سطحِ بالاتری برود.

بنابراین تولد دوباره‌ی ما در زندگیِ بعدیِ ما بوسیله‌ی آنچه در زندگی فعلی‌مان کرده‌ایم تعیین می‌شود.

این چرخه‌ی تجدیدِ حیات «سامسارا» نامیده می‌شود. ممکن است یک فرد به اندازه‌ای مقدس شود و به شیوه‌ای با «کارما»ی خوب زندگی کند که بتواند از این چرخه رهایی یابد.

این رهایی «موشکا» نام دارد. آموزه‌ی هندوئیسم بر این پایه است که همه‌چیز یکی‌ست.

همه‌ی گیتی یک واقعیت در ورای جهان مادی‌ست به نام «براهمن»، و تنها و تنها یک «برهمَن» وجود دارد ولی درون آن خدایانِ زیادی وجود دارند، و نقش‌ها و جنبه‌ها و شکل‌های آنها بر‌پایه‌ی رسوم مختلف با هم فرق می‌کند.

«برهمّن» بوجود آورنده است، «ویشنو» نگاه‌دارنده است که بعضی اوقات به شکل انسان درمی‌آید، و «شیوا» تبدیل‌کننده یا خدای رقص است.

«دورگا» مادرِ نگاهبانِ خدایی و جسور است. «گانِشا» کله‌ی فیل دارد و مدافعِ موفقیت است.

از نظر تعداد پیروان، هندوئیسم سومین دین دنیا است. و هرچند بیشتر «هندو»ها در هند زندگی می‌کنند، پیروان این دین در همه‌ی مناطق دنیا سکونت دارند، و تعداد آنها به یک میلیارد نفر می‌رسد.

حالا بیایید به غرب سفر کنیم، و از روی کوه‌ها و بیابان‌ها بگذریم تا به «هِلالِ بارور»[ منطقه‌ای در جنوب غربیِ آسیا] در ۴٫۰۰۰ سال پیش برسیم.

«یهودیت» اینگونه شروع شد که خداوند به «ابراهیم» و «سارا» دستور داد تا منطقه‌ی «میان‌رودان» را ترک کنند و به منطقه‌ی «کنعان» مهاجرت کنند.

در عوضِ ایمان به خدای یگانه – که در آن زمان و رواجِ «چند خدایی» مفهومی انقلابی ای بود، آنها سرزمین و اولاد زیادی بدست می‌آوردند.

«سرزمین اسرائیل» و «قومِ برگزیده» از همین وعده‌ی الهی بوجود آمدند، اما ماندن در آن سرزمین و متحد نگه داشتنِ آن قوم کار سختی بود.

قومِ «بنی اسرائیل» در مِصر بَرده بودند، ولی خداوند آنها را به کمک «حضرت موسی» آزاد کرد، او که «دَه فرمان» را از خداوند دریافت کرد و بعدها صدها فرمان دیگر هم به آنها اضافه شد.

آنها «سرزمین موعود» را فتح کردند، اما فقط توانستند آن را برای چند صد سال برای خودشان نگه دارند.

اسرائیل در میانه‌ی مسیری است که خیلی از ارتش‌ها در طول قرن‌ها به آن حمله کرده‌اند.

و در سال ۷۰ میلادی، «رومی‌ها» معبد داخل پایتخت آنها را که «اورشلیم» نام داشت ویران کردند.

بنابراین این دین خودش را از یک دینِ پرستش‌گاهی که در آن سنتِ قربانی و افرادِ روحانی بود به دینی از روی کتاب تبدیل کرد.

به همین خاطر، یهودیت کیشِ نماد و نشانه‌ها، تکریم و معانی عمیقی‌ست که با تاریخِ مکتوبِ آن گره خورده است.

کتاب‌های مقدسِ این دین «کتابِ مقدسِ عِبری» یا «تَنَخ» است و هزاران مناظره و تفسیرِ مکتوب در یک خلاصه‌ی قابل توسعه از معانیِ عمیق‌تر به نام «تلمود» جمع‌آوری شده.

«یهودیان» معانی نمادین و غنی‌ای در زندگی روزمره می‌یابند. در مهمانیِ «عیدِ فطیر»، هریک از اَقلام روی سفره نشانه‌ای از رهایی از بردگی‌ست.

زمانی براهمیتِ رشد یافتگی تاکید می‌شود که جوانان به «سنِ تکلیف» می‌رسند، جشن‌هایی که در آنها این جوانان مسئول اَعمال‌شان می‌شوند و تعیین مسیرِ زندگیِ خودشان به سمتِ ایمان، تاریخ و متون یهودیِ قومِ یهود را جشن می‌گیرند.

امروزه در دنیا ۱۴ میلیون یهودی وجود دارد، ۶ میلیون نفر آنها در اسرائیل زندگی می‌کنند که بعد از نسل‌کشیِ وحشت‌آوری که در جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد به استقلال رسید و ۵ میلیون نفر دیگر در ایالات متحده زندگی می‌کنند.

حال بیایید ۲٫۵۰۰ سال به عقب و به هند برگردیم جایی که «بودیسم» با شاهزاده‌ای به نام «سیدارتا» آغاز شد.

در افسانه‌ها نقل است شبی که نطفه‌ی او بسته می‌شده، مادرش یعنی ملکه «مایا»، در خواب فیل سفیدی را دیده که از پهلویش وارد شده.

ده ماه بعد، شاهزاده سیدارتا به دنیا آمد و زندگی‌ای پر از خوشی و نعمت را شروع کرد.

وقتی جوان بود، پایش را از زندگی محدود و حفاظت‌شده‌ی خود بیرون گذاشت و رنج بردن انسان را مشاهده کرد چیزی که از او پنهان نگاه داشته شده بود و بی‌درنگ شروع به تحقیق درباره‌ی ریشه‌های این رنج پرداخت.

چرا انسان باید رنج بکشد؟

آیا باید هزاران بار در زندگی‌های مختلف حلولِ دوباره کرد؟

در ابتدا او فکر می‌کرد که مشکل در وابستگی‌های ما به چیزهای مادی‌ست، بنابراین او همه‌ی دارایی‌هایش را رها کرد. و گدایی آواره شد، که بعدن فهمید این کار اثری در خوشبختیِ‌ او ندارد.

بعدها صحبت‌های یک مربیِ موسیقی را شنید که به شاگردش می‌گفت: «سیم‌ها را زیاد سفت نکن که باعث پاره شدن آنها می‌شود.

اما زیاد شُل بودنشان هم باعث می‌شود که صدای خوبی از آنها در نیاید.»

او در یک لحظه دریافت که با افراط در مسائل نمی‌توان پاسخی برای پرسش‌های زندگی پیدا کرد.

راه میانه‌ی بین تجملات و فلاکت به نظر عاقلانه‌ترین راه می‌آید.

و درحالیکه زیر یک درخت بودا تفکر می‌کرد باقیِ پاسخ‌ها بر او آشکار شدند.

همه‌چیز در زندگی، پُر از رنج و مشقت است. این رنج از اشتیاقِ خودخواهانه‌ی ما برای موفقیت‌های شخصی در مقابل دیگران است.

پیروی از یک برنامه‌ی هشت مرحله‌ای می‌تواند به ما کمک کند این اشتیاق خودخواهانه را کاهش دهیم، و بدینسان بتوانیم درد و رنج را هم کاهش دهیم.

در آن روز «سیدارتا» تبدیل به «بودا» شد، بودای «عارف به حقایق».

او تنها بودا نبود، بلکه اولین بودا بود.

برنامه‌ی بودا «راه‌ِ هشت‌گانه» نام دارد، و هرچند که پیروی از آن آسان نیست، راهِ رسیدن به شناخت را به میلیون‌ها نفر نشان داده است، که معنیِ «بوداهود» است، وضعیتی‌ست شامل بر شَفَقَت و ترحم، بصیرت، صلح درونی، و ثبات.

از زمانی که او از زیر درخت بلند شد تا زمانی که پیر و سالخورده شد و از دنیا رفت، بودا به مردم آموزش داد تا چگونه به حقایق شناخت پیدا کنند: گفتارِ نیک، اهدافِ نیک، ذهنی که بر روی حقایق، و قلبی که بر روی عشق ورزیدن به دیگران متمرکز است.

خیلی از بودائیان به یک یا چند خدا ایمان دارند، ولی اهمیتِ اَعمال از اعتقادات بیشتر است.

امروزه تقریبن یک میلیارد بودائی در دنیا زندگی می‌کنند، بیشترشان در شرق و جنوب شرق و جنوبِ آسیا هستند.

«مسیحیت» ۲٫۰۰۰ سال قبل در سرزمینِ موعودِ یهودیان بدنیا آمد.

همانطور که «کریشنا» برای «هندو»ها خداوند در قالب انسان است، «مسیحیان» دقیقن همچین چیزی درباره‌ی «مسیح» می‌گویند، و مسیحیت از یهودیت بوجود آمد همانطور که «بودیسم» از «هندوئیسم» بوجود آمد.

فرشته‌ای به نام «گابریِل» از طرف خداوندِ ابراهیم نازل شد تا از بانویی به نام «مریم» درخواست کند تا مادرِ پسرش شود.

آن پسر «مسیح» بود، که توسط «جوزف» و مادرش «مریم» یک نجار شدن بارآورده شد، تا اینکه ۳۰ سالش شد و شغل عمومیِ خود را بعنوان کلماتِ زنده‌ی خداوند شروع کرد.

او علاقه‌ی کمتری به مسائل دینی داشت و بیشتر به عدالت و رحمت علاقمند بود، «مسیح» مریض‌ها را درمان می‌کرد تا آنها را دور خود جمع کند و بعد برای آنها از پدرِ آسمانی تعریف می‌کرد که مهربان و بخشنده بود و به همه توجه داشت.

بعد، همگان را بر روی یک میزِ مشترک دعوت می‌کرد که قلمرو خداوند را برایشان ترسیم کند، رانده‌شده‌گان و گناهکاران و قدیسان همگی با هم دور یک میز جمع می‌شدند.

اما فقط سه سال بیشتر نگذشته بود که فرزانگیِ غیرمعمولِ او برایش دردسر درست کرد.

دشمنانش او را دستگیرش کردند، و حکومت «روم» او را اعدام کرد و برای اعدام او از روش متعارفی که برای اعدام فعالین سیاسی که مخالف دولت بودند استفاده شد و او را به «صلیب» کشیدند.

اما مدت کوتاهی بعد از اینکه او را به خاک سپردند، زنان مقبره‌ی او را خالی یافتند و این خبر به سرعت پخش شد، و همه متقاعد شدند که او دوباره زنده شده.

مسیحیانِ اولیه رستاخیز مسیح را بعنوان دلیلی برای حقیقت داشتنِ پیامِ او تلقی می‌کردند.

پیامِ او این بود که «به دیگران عشق بورزید همانطور که من به شما عشق ورزیدم.» مسیحیان زادروز مسیح را در ماه دسامبر و «کریسمس» و رنج کشیدن و مرگ و رستاخیزش را در طول هفته‌ی مقدس در بهار جشن می‌گیرند.

در مراسم «غسل تعمید»، گناهان را با آب می‌شویند و به اجتماع مسیحیان وارد می‌شوند و با اینکار غسلِ تعمیدِ خودِ مسیح را یادآوری می‌کنند وقتی که نجاری را ترک کرد.

در تشریفات مذهبیِ عشای ربانی، مسیحیان نان می‌خورند و شراب می‌نوشند که مثل بدن و خونِ مسیح مبارک اند و یادآورِ شامِ آخرِ مسیح است.

در دنیا دو میلیارد مسیحی زندگی می‌کند، که تقریبن یک سومِ کلِ مردم جهان است. اسلام ۱٫۴۰۰ سال پیش با مردی پاکدامن و پرهیزکار آغاز شد که درون غاری داخلِ یک کوه در صحرای عربستان عبادت می‌کرد.

نام او «محمد» بود. یک فرشته‌ی الهی بر او نازل شد، این فرشته همان «گابریل» یا در عربی «جبرئیل» است که آیاتِ خداوند را به او می‌رساند، خدای یکتایِ ابراهیم.

در چند سالِ بعدی آیاتِ بیشتری بر او نازل می‌شد و او آنها را حفظ می‌کرد و به دیگران آموزش می‌داد.

آیاتی که او از خداوند نقل می‌کرد پر از فرزانگی بود و نثری با قاعده و منظم داشت، و استعاره‌های رازآلودی داشت.

اما او یک بازرگان بود، نه یک شاعر. خیلی از مردم متقاعد شدند که این آیات از جانب خداوند است و این ایمان آورندگان اولین «مسلمانان» بودند.

کلمه‌ی «مسلمان» یعنی فردی که «تسلیم»‌ است یعنی فردی که تسلیمِ اراده‌ی خداوند است.

مهمترین وظایف دینیِ یک مسلمان «۵ رکن» نام دارند: «شهادت» یعنی مسلمانان بصورت آشکار اعلام می‌کنند که خدایی بجز «الله» وجود ندارد

و «محمد (ص)» آخرین فرستاده‌ی اوست. «صلات» که نماز خواندن آنها، روزی ۵ بار در جهت «مکه» است.

«زکات» یعنی هر مسلمان باید حدود ۲ تا ۳ درصد از درآمد خالص خود را به نیازمندان ببخشد.

«صَوم» یعنی در ماهِ رمضان آنها در طول روز «روزه» می‌گیرند تا اراده و توکل‌شان به خداوند را قوت ببخشند.

و «حج» یعنی هر مسلمان که استطاعت مالی دارد باید یکبار در طول مدت عمرش به شهر مقدسِ «مکه» برود و زائر بشود و زمانی که قرار است در مقابل خداوند حاضر شود را تمرین کند، در مقابل خداوند حاضر می‌شود تا مورد قضاوت او قرار گیرد که آیا لایق زندگی ابدی با خداوند هست یا نه.

سخنانِ خداوند که در طول ۲۳ سال بر پیامبر اسلام نازل شد در کتابی به نام «قرآن» جمع‌آوری شد که معنی لغویِ آن «از بر خواندن» است.

مسلمانان معتقدند که این کتاب تنها کتابی‌ست که از تحریف به دور مانده است.

همچین از دیدگاه خیلی از افراد دیگر این کتاب عالی‌ترین اثر ادبی در زبان عربی‌ست.

اسلام از نظر تعداد رهروان دومین دینِ بزرگِ دنیاست و دینِ یک و نیم میلیارد نفر در سراسر جهان است.

مذهب از زمان بوجود آمدنش یکی از جنبه‌های فرهنگ بوده است، و شاخه‌های بیشماری از دین‌های مختلف وجود دارد.

ولی چیزی که میان همه‌ی دین‌ها مشترک است جذبه‌ی حقیقت‌یابی ایست که ورای پوچی و بیهودگی و واقعیت‌های پَستِ وجود است، ورای گناه، رنج و درد، و مرگ، ورای ترس، و حتی خودمان.

متن انگلیسی درس

Translator: Andrea McDonough Reviewer: Jessica Ruby In all times and places in our history, human beings have wondered, “Where did we come from?

What’s our place in the world? What happens to us after we die?”

Religions are systems of belief that have developed and evolved over time in response to these and other eternal mysteries, driven by the feeling that some questions can only be answered by faith and based on an intuition that there is something greater than ourselves, a higher power we must answer to, or some source we all spring from and to which we must return. Hinduism means the religions of India.

It’s not a single religion but rather a variety of related beliefs and spiritual practices. It dates back five millennia to the time of Krishna, a man of such virtue that he became known as an avatar of Vishnu, an incarnation of the god in human form.

He taught that all life follows karma, the law of cause and effect, and our job is to do our duty, or dharma, according to our place in society without worrying how things turn out.

When we die, we are reincarnated into a new body. If we followed our dharma and did our proper duty in our past life, we get good karma, which sends our soul upward in the social scale.

Our rebirth into the next life is thus determined by what we do in this one.

The wheel of rebirths is called samsara. It’s possible for a very holy person to lead a life with enough good karma to escape the wheel.

This escape is called moksha. Hinduism teaches that everything is one.

The whole universe is one transcendent reality called Brahman, and there’s just one Brahman but many gods within it, and their roles, aspects, and forms differ according to various traditions.

Brahma is the creator, Vishnu is the preserver who sometimes takes on human form, and Shiva is the transformer, or Lord of the Dance.

Durga is the fiercely protective divine mother. Ganesha has an elephant head and is the wise patron of success.

Hinduism is the third largest religion in the world. And although most Hindus live in India, they can be found on every continent, one billion strong.

Now, let’s travel west, across deserts and mountains to the fertile crescent about 4,000 years ago.

Judaism began with God calling Abraham and Sarah to leave Mesopotamia and migrate to the land of Canaan.

In return for their faith in the one true God, a revolutionary concept in the polytheistic world of that time, they would have land and many descendants.

From this promise came the land of Israel and the chosen people, but staying in that land and keeping those people together was going to be very difficult.

The Israelites were enslaved in Egypt, but God freed them with the help of the prophet Moses, who received the Ten Commandments and later hundreds more.

They conquered the Promised Land, but could only keep it for a few hundred years.

Israel sits at a crossroads through which many armies marched over the centuries.

And in the year 70, the Romans destroyed the temple in their capital, Jerusalem.

So, the religion transformed itself from a temple religion with sacrifices and priests to a religion of the book.

Because of this, Judaism is a faith of symbolism, reverence, and deep meanings tied to the literature of its history.

The many sacred scriptures make up the Hebrew bible, or Tanakh, and hundreds of written discussions and interpretations are contained in an expansive compendium of deeper meanings, called the Talmud.

Jews find rich, symbolic meaning in daily life. At the Passover meal, every item on the menu symbolizes an aspect of the escape from slavery.

The importance of growing up is emphasized when young people reach the age of bar and bat mitzvah, ceremonies during which they assume responsibility for their actions and celebrate the weaving of their own lives into the faith, history, and texts of the Jewish people.

There are 14 million Jews in the world today, 6 million in Israel, which became independent following the horrors of genocide in World War II, and 5 million in the United States.

But now let’s go back 2500 years and return to India where Buddhism began with a young prince named Siddhartha.

On the night he was conceived, his mother, Queen Maya, is said to have been visited in her sleep by a white elephant who entered her side.

Ten months later, Prince Siddartha was born into a life of luxury.

Venturing forth from his sheltered existence as a young man, he witnessed the human suffering that had been hidden from him and immediately set out to investigate its sources.

Why must people endure suffering?

Must we reincarnate through hundreds of lives?

At first he thought the problem was attachment to material things, so he gave up his possessions. He became a wandering beggar, which he discovered certainly made him no happier.

Then he overheard a music teacher telling a student, “Don’t tighten the string too much, it will break.

But don’t let it go too slack, or it will not sound.” In a flash, he realized that looking for answers at the extremes was a mistake.

The middle way between luxury and poverty seemed wisest.

And while meditating under a bodhi tree, the rest of the answer came to him.

All of life abounds with suffering. It’s caused by selfish craving for one’s own fulfillment at the expense of others.

Following an eight-step plan can teach us to reduce that craving, and thus reduce the suffering.

On that day, Siddhartha became the Buddha, the enlightened one.

Not the only one, but the first one.

The Buddhist plan is called the Eightfold Path, and though it is not easy to follow, it has pointed the way for millions to enlightenment, which is what Buddhahood means, a state of compassion, insight, peace, and steadfastness.

From the time he got up from under that tree to the moment of his death as an old man, the Buddha taught people how to become enlightened: right speech, right goals, a mind focused on what is real, and a heart focused on loving others.

Many Buddhists believe in God or gods, but actions are more important than beliefs.

There are nearly a billion Buddhists in the world today, mostly in East, Southeast, and South Asia.

2,000 years ago in Judaism’s Promised Land, Christianity was born.

Just as Hindus called Krishna “God in Human Form,” Christians say the same thing about Jesus, and Christianity grew out of Judaism just as Buddhism grew out of Hinduism.

The angel Gabriel was sent by the God of Abraham to ask a young woman named Mary to become the mother of his son.

The son was Jesus, raised as a carpenter by Mary and her husband Joseph, until he turned 30, when he began his public career as the living word of God.

Less interested in religiousness than in justice and mercy, Jesus healed the sick in order to draw crowds and then taught them about his heavenly father – affectionate, forgiving, and attentive.

Then, he would invite everyone to a common table to illustrate his Kingdom of God, outcasts, sinners, and saints all eating together.

He had only three years before his unconventional wisdom got him into trouble.

His enemies had him arrested, and he was executed by Rome in the standard means by which rabble-rousers were put to death, crucifixion.

But shortly after he was buried, women found his tomb empty and quickly spread word, convinced that he had been raised from the dead.

The first Christians described his resurrected appearances, inspiring confidence that his message was true.

The message: love one another as I have loved you. Christians celebrate the birth of Jesus in December at Christmas, and his suffering, death, and resurrection during Holy Week in the spring.

In the ceremony of baptism, a washing away of sin and welcoming into the Christian community, recall Jesus’s own baptism when he left his life as a carpenter.

In the rite of Communion, Christians eat the bread and drink the wine blessed as the body and blood of Jesus, recalling Jesus’s last supper.

There are two billion Christians worldwide, representing almost a third of the world’s people. Islam began 1400 years ago with a man of great virtue, meditating in a mountain cave in the Arabian desert.

The man was Muhammad. He was visited by a divine messenger, again the angel Gabriel, in Arabic, Jibril, delivering to him the words of Allah, the one God of Abraham.

In the next few years, more and more messages came, and he memorized and taught them.

The verses he recited were full of wise sayings, beautiful rhymes, and mysterious metaphors.

But Muhammad was a merchant, not a poet. Many agreed the verses were indeed the words of God, and these believers became the first Muslims.

The word Muslim means one who surrenders, meaning a person who submits to the will of God.

A Muslim’s five most important duties are called the Five Pillars: Shahada, Muslims declare publicly, there is no other God.

But Allah, and Muhammad is his final prophet. Salat, they pray five times a day facing Mecca.

Zakat, every Muslim is required to give 2 or 3% of their net worth to the poor.

Sawm, they fast during daylight hours for the lunar month of Ramadan to strengthen their willpower and their reliance on God.

And Hajj, once in a lifetime, every Muslim who is able must make a pilgrimage to the holy city of Mecca, rehearsing for the time when they will stand before God to be judged worthy or unworthy of eternal life with Him.

The words of God, revealed to the prophet over 23 years, are collected in the Quran, which literally translates into “the recitation.”

Muslims believe it to be the only holy book free of human corruption.

It’s also considered by many to be the finest work of literature in the Arabic language.

Islam is the world’s second largest religion, practiced by over one and a half billion Muslims around the globe.

Religion has been an aspect of culture for as long as it has existed, and there are countless variations of its practice.

But common to all religions is an appeal for meaning beyond the empty vanities and lowly realities of existence, beyond sin, suffering, and death, beyond fear, and beyond ourselves.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.