سرفصل های مهم
sight_for_sore_eyes
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
افسانه های کونگ فو پاندارو گوش بدید
تو یه مغازه رشته فرنگی بزرگ شد
هیچوقت دنبال افتخار و شهرت نبود
به قله کوه میرفت و لقب “جنگوی اژدها” رو کسب کرد
کونگ فو پاندا
استاد شیفو شکوفایی جنگو رو دید
و استاد مهارت های بودایی و خارق العاده شد
کونگ فو پاندا
زندگی میکنه تمرین میکنه
با پنج آتشین مبارزه میکنه
از دره محافظت میکنه…
کونگ فو پاندا
افسانه های کارهای معرکه و شگفت انگیز
عالیه!
بفرمايين
من رشته فرنگي سرخ شده سفارش دادم
و منم برات…سوپ آوردم
هيچي رو درست انجام نميدم
هرچي رو دست ميزنم خراب ميشه
من بي مصرفم و بي فايده و اينم از نظافت شخصيم تو بهترين حالت
آه!
متاسفم
اون از وقتي که…
خوب، ميدونين…
البته
بقيه چيکار ميکنن؟
همون 5آتشين رو ميگي؟
زود باش، تولدمه!
زود باش ببري
بچه ها
تو نميتوني منو شکست بدي و همچنين سخنور جادويي من
من “ساسي” هستم
بچه ها، کيک!
جشن تولد؟
و شيفو، مدتيه کسي اونو نديده
چه ناراحت کننده
خوب اگر کمي کمتر به کارهاي پسرم حساس باشيد…
البته
تعجبي نداره که ديگه جنگجوي اژدها نيستي!
برو و برنگرد!
تا قبل از نهار!
اينم يه کوپن
تو جنگجوي اژدها بودي،
هرچي ميخواستي رو داشتي…
و گند زدي توش
شروع کنيد
عالي بود
عاليه. وقتي…
و حالا فن فرفره!
چي؟
پو!
پو!
پو؟
پو!
من…
پو، هِرَم شهامت، بر پايه اصول گذشته بنا شده نمايانگر پايداري و اتحاد
که فن فرفره جزوشون نيست
آره، ولي خيلي باحال بود…
اهميت نداره
نمايش “فرم هاي هفتگانه” بايد مثل اصول گذشته انجام بشه
اين خيلي مهمه پو
اساتيد “مدرسه شائولين اونيکس” براي بازديد دارن به اينجا ميان
من تحت نظر “اوگوي خردمند” با هر دوتا استاد “چائو” و “جونگ جي” تمرين کردم
“چائو” و “جونگ جي” دارن ميان اينجا؟
دوتا از بزرگترين اساتيد کونگ فوي تاريخ!
چگونگي اجراي فرمهاي هفتگانه توسط شماها نشانگر ميزان توانايي من بعنوان يک استاده
بايد يه اثر خوب بجا بزارم
پس لطفا، کسي کاراي شرمنده کننده،
احمقانه و خطرناک نکنه
آره، بچه ها.
عالي باشيد
منظورم به توئه پو
ازشون امضا نخواه، واسشون قصه نگو، از اون حرکتاي خودت واسشون نزن.
خودت نباش
و اون کيه؟
خداي من، “چائو” و “جانگ جي”
ميشه امضا بدين؟
ميخواين قصه بگم براتون؟
ميخواين حرکتاي شلغمي خودمو نشون بدم؟
استاد چائو، استاد جانگ جي
پو رو ببخشيد
اون يه کم…هيجان زده است
تو جنگجوي اژدها هستيد؟
آره، و شما هم استاد جانگ جي هستيد!
نزديکه خودمو خراب کنم!
پاندا
امم. دقيقا همونطوري هستي
که ازت انتظار داشتم
بعدا ازم تشکر کن
و حالا، کُشتي تشريفاتي اساتيد
همه سر جاشون
کُشتي تشريفاتي؟
باستانيه، سِريه
و ميخوام ببينم!
خيلي بد.
خيلي خيلي زياد بد.
خيلي، خيلي، خيلي، خيلي…
پاندا!
اين خصوصيه
چشمات آماده ديدن اين مراسم نيست
خيلي خطرناکه
باستاني، سِري و خطرناک؟
به نظر خيلي معرکه مياد مثل يه بشقاب بزرگ فوق العاده!
به شيفو گوش نکن
هميشه محافظه کاره
تو جنگجوي اژدها هستي دوست من
بايد کُشتي کا رو ببيني
ولي شيفو گفت من آماده نيستم
من دارم ميگم هستي
در رو کمي باز ميزارم تا دزدکي ببيني
معرکه است
خيلي… معرکه است
عاليه!
جانگ جي…
ما کُشتي ميگيريم، مبارزه که نميکنيم
شيفو دشمن تو نيست
مهم نيست
يه کم سررعتم کم بود
هرکسي يه وقتي سرعت عملش کمه
مگه نه جانگ جي؟
خيلي عصباني
واسه همين هم “اوگوي” تو رو براي اداره “کاخ جيد” انتخاب نکرد
جانگ جي؟
“چکاچاک طلايي سدر”
نگاه نکن!
من کور شدم!
نميبينم!
کور شدم.
چيزي نميبينم
من کور شدم…من…خيلي خوب
خوب، از پسش بر ميام
فقط بايد بدونم… چي اطرافمه
خوب
دوباره درخت بود
خيلي خوب…
کي داره درختا رو حرکت ميده؟
خوب، ديگه چيزي نيست
جانگ جي، فن “چکاچاک طلايي سدر” خيلي خطرناکه
مثل هميشه حق با شماست استاد چائو
تحت تاثير کلام با ذکاوتتون قرار گرفتم
کارمون تموم شده
وقت اجراي فورم هاي هفتگانه است
شيفو، بيارشون اينجا
وقتشه
تو اين پايين چيکار ميکني؟
زود باش
صبر کن! من مشکل دارم
و منم يه کمي دارم “ولي اهميت نميدم”
اطمينان ميدم که تحت تاثير قرار ميگيريد
شروع کنيد
پو، حالا
چي، کي؟
باشه.
حالا…يک…و…دو…
پو، نه!
يوهو!
حتماازت نافرماني کرده و کشتي رو نگاه کرده
شيفو، درستش کن
“چکاچاک طلايي سدر”
دارم ميبينم!
دارم میبینم… عصبانی، چهره هاي عصبانی که به سمت منه
شيفو، شائولين شامل ادب، شرافت و سنته
اينجا خبري از اونا نيست
تقصير شيفو نيست
من داشتم دزدکي نگاتون ميکردم.
اگه تو از شيفو نافرماني کني، تقصير اونه
و يعني که اون نميتونه بهتون انظباط رو ياد بده
چي داري که بگي؟
من…
هيچي
متاسفم
سرپرست کنسول آموزش “اونيکس” بدينوسيله اعلام ميکنه
که شيفو ديگه استاد کاخ جيد نيست
چي؟
نميتوني اينکارو بکني
ساکت!
نبايد به استاد چائو اينطوري بي احترامي کني
هيچي بهت ياد ندادم؟
نه، ندادم
استاد چائو حق داره و منم اين حکم رو ميپپذيرم
نه!
اين درست نيست استاد شيفو…
اينطوري نيمشه
و براي شماها
حالا شما تحت فرمان استاد چائو و استاد جانگ جي هستيد
آبرومو نبرين نه بيشتر ازينکه خودم آبرومو بردم
شيفو ديگه رفته
کاخ جيد رو به شما ميسپارم استاد جانگ جو
ولي…
پو…
انتظار دارم که اينجا رو به شکوه سابقش برسونيد
به شکوه بزرگتري ميرسونم
تا شايسته شما باشه استاد چائو
بر شماست تا از استاد جانگ جي پيروي کنيد
براي بررسي پيشرفت کار، بر ميگيردم
روز خوبي داشته باشيد
خوب حالا چيکار کنيم؟
بريد گمشيد!
چي؟
بريد گمشين!
چي؟
ديگه بهتون نيازي نيست
با 5آتشين جديد آشنا بشين
ببري…
اگه يه توصيه نامه خواستيد خبرم کنين
يالا بچه ها، ميتونيم با هم شکستشون بديم
نشنيدي استاد شيفو چي گفت؟
گفت تا از استاد جانگ جي اطلاعت کنيم
اون الان رئيسه
اگه باهاش بجنگيم مثل اينه که
داريم عليه کاخ جيد ميجنگيم
که نشانه يه رسواييه
ما بدون هيچي اينجا رو ترک ميکنيم
پس با چي داريم از اينجا ميريم؟
با مرتبه و بزرگيمون
همش کار تو بود پو
تو آبروي شيفو رو بردي و چيزي که جونمونو براي ساختنش گذاشته بوديم، خراب کردي
ديگه کاري باهات نداريم
ولي…متاسفم
خوبه
متاسفم
پو؟ پو!
بايد يه سفارش رو به کاخ جيد ببري
خوب نيست؟
عاليه
تحسين بر انگيزه
پرده هم آماده شد؟
بله
و تنديس؟
بله
درخت مبارزه؟
بله
قوري؟
عاليه
حالا فقط يه کار موند تا انجام بشه استاد جانگ جي
نابودي شيفو
هيچوقت فکرشم نميکردم که به اينجا برسم
فردا شيفو رو از سردخونه بياريد
شيفو هنوز اينجاست؟
فقط رشته فرنگي رو آوردن
بزودي منحاکم کل منطقه ميشم
اوه، رشته فرنگي فلفلي
مشکلي نبود؟
بد!
چي، مُشتُلُق ندادن؟
جانگ جي ميخواد شيفو رو نابود کنه
چه آدم شيطاني
خوب…پول ندادن؟
بايد برم سراغ 5آتشين تا نجاتش بديم
حتما موفق ميشي!
حتما بهم گوش ميکنن
ميشه…
شما…
فقط…
گوش کنين…
به من؟
حق با توئه
اونا حرف منو گوش نميدن
پس بايد تنهايي اينکارو بکنم
تنهايي؟
پو، اين غير ممکنه
تو نميتوني جانگ جي و اون 5تا پلنگ ترسناک رو شکست بدي
اونا وحشت آورن، درسته؟
شنيدم يکيشون دختره
ولي کدوم يکي؟
کدوم؟
مهم نيست
واسه خودش که مهمه
نه، يعني اگر غيرممکن باشه که اصلا اهميت نداره
جون شيفو در خطره
بايد سعيمو بکنم
اوو، چطوري جانگ جي، فقط داشتم…
يکي از وسايلمو که جا گذاشتمو بر ميداشتم
يعني، تو يه کيف پارچه اي قهوه نديدي که شبيه…
صحبت بسه
ميدونم شيفو رو اين تو نگه داشتي و اومدم که نجاتش بدم
قابل تحسينه؛ از وقتي که اشتباهي باعث شدي که چائو منو بزاره توي کاخ جيد چون گول زدن اون کودن پير، سخت بود
استاد چائو
همون کودن پير الان اومده تا پيشرفت تو رو بررسي کنه، جانگ جي
خوشبختانه آمادگيشو دارم
نه!
استاد چائو
پانداي بيچاره
تولدت مبارک!
آقاي پينگ؟
تولدتونه؟
نه، پو
تولد پوئه اونوقت تو اومدي؟
عجيبه
نه، شيفو
تولد شيفوئه، اون که دو ماه پيش بود
نه، جانگ جي…
جانگ جي؟
بزار حرفمو تموم کنم
جانگ جي شيفو رو تو کاخ جيد زنداني کرده و پو رفته تا نجاتش بده تنهايي
بايد کمکش کنين
ها! به پو؟
بعد از اون کارش؟
جدي ميگي؟
ميشه اون گوش ها رو برداري؟
احتمالا اين داستان درباره شيفو رو هم از خوش بافته
يعني، جانگ جي خودش يا استاد شائولينه
گوش کن کج منقار
ممکنه پسرم کامل نباشه، گرچه که گنده است و صداش بده و بد ترکيبه و مزاحمه و بي تحمله و کله اش داغه و…
با اين حرفا…به کجا ميخواستم برسم؟!
ولي دروغگو نيست
درسته
ميگم بريم اينکارو بکنيم
چه خوب
ناجي من اينجاست
متاسفم شيفو
نه، من متاسفم
شک کرده بودم که جانگ جي به يه دليلي اومده
فکر کردم ميتونم کنترلش باشم
خب تظاهر کردم که دارم ميرم ولي بعد برگشتم تا جلوشو بگيرم
جانگ جي بدون شرافت جنگيد
من شکست خوردم
من نتونستم بهت ياد بدم که، اگر چيزي بر خلاف اصول گذشته است، عليه اش موضع بگيري و
ولي اگر مثل تو عمل ميکردم، الان اينجا نبوديم
فکر کنم هممون اينجا يه درس مهم گرفتيم
آره، حتما ما…
همونجوري که من فن “چکاچاک طلايي سدر” رو ياد گرفتم!
تو فقط با يه بار نگاه کردن،
اين فن رو ياد گرفتي؟
شگفت انگيزه!
آره، بهم ميگن با استعداد
يادت رفت که چشماتو ببندي، مگه نه؟
و همچنين، کور هم شدم!
صدا از سردابه بود!
نبايد فرار کنن
سلام جانگ جي
حمله کنين
باورم نميشه
جدا خودتو کور کردي؟
آره، دارم دور و برم رو چک ميکنم
جنگجوي تاثير گذاري هستي
حتي ممکن بود از پس من بر بياي اگر ميتونستي ببيني
اگه تو هم نتوني چي؟
مبارزه کورکورانه رقابت جالبيه
ولي من يه مزيت بزرگ دارم
چي؟
من نبودم که ديشب رشته فرنگي فلفلي خوردم
اگر ميديدمت، تو يه ثانيه کارتو ميساختم
تمومه
پو، منم ميمون!
ببخشيد.
دوباره کور شدم
ها، شماها اومدين کمک؟
بابات باهامون حرف زد
هی، شنيدي؟
يراي اولين بار همه چي تقصير من نيست
راست ميگه
خوب شما لبخند زدين يا؟
ما لبخند زديم پو
بجز ببري
منم دارم لبخند ميزنم
صورت خوشحالم همينه!
پو، فکر کنم من و شيفو هر دو ازت يک چيز ياد گرفتيم
شيفو از من چيزي ياد گرفت؟
گاهي اوقات، انجام کار درست بسيار مهمتر از پيروي از قوانين قديميه
استاد شيفو، با اين کار شاگردتون، بهم ثابت شد که کاخ جيد، استادي بهتر از شما نخواهد داشت
لطفا بخشش من رو بپذيريد
متشکرم استاد چائو
جانگ جي، تو و گربه هاي وحشيتو دارم ميبرم به زندان “چور گام”
اي استاد بزرگ و رئوف، استاد چائو، ترحم کنيد به…
خوب…تو از من چيز ياد گرفتي؟ ها!
خوب حالا ديگه بايد بهم احترام بيشتري بزارين!
اوه، البته
در حقيقت، بيشتر از قبل ازت انتظار دارم واسه همين هم چشمتو بينا نميکنم!
چي؟
صبر کنين! خوب، من انقدرها هم بلد نيستم!
من فقط…يعني…
باشه، برين!
آره، من به کمکتون نياز ندارم چون خودم ميتونم “چکاچاک طلايي سدر” رو بزن…م!
متن انگلیسی بخش
Hear the legends of the Kung Fu Panda
Raised in a noodle shop
Never seeking glory or fame
He climbed the mountaintop and earned the “Dragon Warrior” name
Kung Fu Panda
Master “Shifu” saw the warrior blossom
And master the skills of Bodacious and Awesome
Kung Fu Panda
He lives, and he trains
And he fights with the Furious Five
Protect the valley
Kung Fu Panda
Legends of Awesomeness
Sweet!
Here ya go.
I ordered the pan-fried noodles.
And I brought you…Soup!
I can’t get anything right.
Everything I touch turns to garbage.
I’m useless and I’m worthless and my personal grooming is mediocre at best.
Oh!
I-I’m sorry.
He’s been like this ever since…
Well, you know…
Of course.
How are the others doing?
You mean the formerly Furious Five?
Come on, it’s my birthday!
Tigress, come on.
The kids.
You cannot defeat me and my magical talking carrot.
I’m sassy.
Kids, cake!
Birthday parties?
And Shifu, no one’s seen Shifu for a while now.
Oh, very sad.
So if you could be just a little sensitive to my son’s situation…
Of course.
No wonder you’re not a Dragon Warrior anymore!
Get out and don’t come back!
Until after lunch.
Here’s a coupon.
You were the Dragon Warrior,
You had everything you ever wanted…
And you blew it.
Begin.
Well-done.
Excellent. When you–
And now, the spin!
What?
Po!
Po!
Po?
Po!
Not what I–
Po, the pyramid of fortitude is a traditional pose, representing stability and unity.
It does not spin.
Yeah, but it looks so cool if I–
I don’t care.
The presentation of the seven forms must be done in the traditional way.
This is important, Po.
The masters of the sacred onyx shaolin are coming to inspect the jade palace.
I trained with both master Chao and master Jungjie under Oogway.
Chao and Jungjie are coming here?
Two of the greatest kung fu masters of all time!
How well you perform the presentation of the seven forms will be a reflection of my abilities as a teacher.
I need to make a good impression.
So please, nobody do anything embarrassing,
Stupid, or dangerous.
Yeah, you guys.
Be cool.
I mean you, Po.
Don’t ask for autographs, don’t tell long stories, don’t offer to show any of your collections.
don’t be Po.
And who should he be?
Oh, my gosh, Chao and Jungjie!
Can I have your autographs?
Can I tell you long stories?
Can I show you my collection of beets shaped like turnips?
Master Chao, master Jungjie,
Please excuse Po.
He’s a little…excitable.
You are the Dragon Warrior?
Yes, and you are master Jungjie!
I’m so excited I could pee.
Panda!
Hm. You’ve maintained exactly
The level of discipline I would have expected from you.
You can thank me later.
And now, the masters’ ceremonial sparring.
Everyone, back to your quarters.
“Ceremonial sparring”?
It’s ancient, it’s secret,
And I wanna watch!
Really bad. Really, really bad.
Really, really, really, really–
Panda!
This is private.
Your novice eyes are not ready to see it.
It’s too dangerous.
Ancient, secret and dangerous?
Oh, it’s like you poured awesome sauce all over a big plate of bodacious!
Oh, don’t listen to Shifu.
He’s always been a stick in the mud.
You are the Dragon Warrior, my friend.
You should see us sparring.
But Shifu said I wasn’t ready.
I’ll tell you what.
I’ll leave that door open a little so you can peek in.
Awesome!
So… awesome.
Cool!
Jungjie…
We are sparring, not fighting.
Shifu is not your enemy.
It’s all right.
I was just a little slow.
Everyone’s a little slow sometimes,
Right, Jungjie?
So much anger.
This is why oogway didn’t pick you to run the jade palace.
Jungjie?
Golden lotus clap!
Don’t look!
I-I’m blind!
In my eyes!
I’m blind.
Can’t see.
I’m blind–I don’t– all right.
Okay, I can do this.
Just gotta, you know… Get to know my surroundings.
Right.
That’s the tree again.
All right…
All right, who keeps moving the tree?
Ah, all clear.
Jungjie, the golden lotus clap is too dangerous.
You are right as always, master Chao.
I stand in awe of your prudence and sagacity.
We are done here.
It’s time for the presentation of the seven forms.
Shifu, bring them in.
It is time.
What are you doing down there?
Come on.
Wait! I have a little problem.
And I have a little “I don’t care”.
I trust you will be impressed.
Begin.
Po, now.
What, who?
Okay.
And a-one-y, and a-two-y.
Po, no!
Ta-da!
He must have disobeyed you and watched us spar.
Shifu, fix him.
Golden lotus clap!
I can see!
I can see… angry, angry faces pointed at me.
Shifu, shaolin is built on discipline, honor, and tradition.
Here I see none of that.
It’s not Shifu’s fault.
See, I was watching you guys sparring and–
If you disobeyed Shifu, it is his fault.
It means he is unable to maintain discipline.
What do you have to say for yourself?
I…
Nothing.
I am sorry.
As hierarch of the sacred onyx council,
I hereby declare that Shifu is no longer the master of the jade palace.
What?
You can’t do that!
Silence!
You dare address the most venerable master Chao with such disrespect.
Haven’t I taught you anything?
No, I haven’t.
Master Chao is right, and I accept his judgment.
No!
It’s not true, master Shifu–
It can’t be!
As will you.
Now, do as master Chao and master Jungjie command you.
Do not disgrace me any more than I have disgraced myself.
Shifu is gone.
I am placing the jade palace in the hands of master Jungjie.
Uh, but–
Po.
I expect you to return the palace to its former glory.
I’ll return it to even greater glory,
As befits you, master Chao.
Henceforth, you are bound by honor to obey master Jungjie.
I’ll be back to check on your progress.
Good day to you all.
Uh, so, what should we do now?
Get out!
What?
Get out!
What?
Your services are no longer required.
Meet the new Furious Five.
Tigress…
Let me know if you need a letter of recommendation.
Come on, guys, we can take ‘em if we all work together.
Didn’t you hear what Shifu said?
He told us to obey master Jungjie.
He’s in charge now.
If we fight him, it’s like
we’re fighting against the jade palace.
It would be the ultimate dishonor.
We’d be left with nothing.
But what are we left with now?
We have our dignity.
You did this, Po.
You disobeyed Shifu and destroyed what we’ve all devoted our lives to building.
We’re through with you.
But…I’m sorry.
Nice.
I’m sorry.
Po? Po!
I need you to make a delivery to the jade palace.
Won’t that be fun?
Very nice.
Really captures my essence.
So the tapestry is approved then?
Yes.
And the statue?
Yes.
The topiary bues?
Yes.
The teapot?
Excellent.
Then there’s only one item left on your to-do list, master Jungjie.
Destroy Shifu.
I thought I’d never get around to that!
Tomorrow bring Shifu up from the catacombs.
Shifu is still here?
It’s only the noodle shop delivery.
Soon I will be the rightful ruler of this province.
Oh, garlic chow mein.
How was the delivery?
Bad!
What, no tip?
Jungjie has Shifu and he’s gonna destroy him!
The fiend!
So… no tip?
I-I gotta get the Furious Five back together and rescue him.
Good luck with that.
They’ll listen to me.
Will–
You–
just–
Listen–
To me?
You’re right.
They’ll never listen to me.
So I’m just gonna have to do it alone.
Alone?
Po, it’s impossible.
You can’t beat Jungjie and those five creepy leopard guys!
They are creepy, aren’t they?
And I hear one of them’s a girl,
But which one?
Which?
It doesn’t matter.
It matters to her.
No, I mean it doesn’t matter if it’s impossible.
Shifu’s life is at stake.
I have to try!
Oh, hey, Jungjie, I was just, uh.
Picking up some stuff I left here, you know.
I mean, you–you seen a brown duffel bag, kind of looks like–
Enough chit-chat.
I know you’ve got Shifu here and I’m here to bust him out.
Admirable, since you unwittingly helped me trick Chao into giving me the jade palace, not that it’s hard to trick that doddering old fool.
Master Chao!
“That doddering old fool” has come to check on your progress, Jungjie.
Luckily, I prepared for that.
No!
Master Chao.
Poor panda.
Happy birthday!
Mister Ping?
It’s your birthday?
It’s not me, it’s Po.
Po’s birthday and you hired us?
Kinda weird.
No, it’s Shifu.
Shifu’s birthday was two months ago.
No, Jungjie–
Jungjie?
Just let me finish!
Jungjie is holding Shifu prisoner, and Po went to the jade palace to rescue him all alone.
You have to help him.
Ha! Help Po?
After what he did?
Are you serious?
Would you mind taking off those ears?
He probably just made that up about Shifu.
I mean, Jungjie is a shaolin master.
Listen to me, limp beak.
My son may be not perfect, he may be big and loud and clumsy and annoying and impatient and hot-headed and–
the–where– where am I going with this?
But he’s not a liar.
Right.
I say, let’s do this.
Oh, good.
My rescuer is here.
I’m sorry, Shifu.
No, I’m sorry.
I suspected that Jungjie was up to something.
I thought I could handle it myself.
So I pretended to leave, then returned later to confront him.
Jungjie fought without honor.
I was beaten.
Po, I always faulted you for not following tradition, for sometimes ignoring the old rules,
But if I had been like you, maybe we wouldn’t be here.
I think we all learned an important lesson here.
Yes, I suppose we–
Like I learned how to do the golden lotus clap!
You learned the golden lotus clap
After seeing it only once?
Incredible!
Yeah, I’m what they call “gifted”.
You forgot to close your eyes, didn’t you?
I’m also what they call “blinded”.
That came from the catacombs!
We can’t let them escape!
Hello, Jungjie.
Attack!
I can’t believe it.
Did you actually blind yourself?
Yeah, I like to give things my own personal twist.
You’re an impressive fighter.
You might even stand a chance against me if you could see.
But how about if you couldn’t?
Fighting blind an interesting challenge.
But I have one big advantage.
What’s that?
I didn’t have garlic chow mein last night.
If I could see you, this would be over in a second.
Oh, it’s over.
Po, it’s Monkey!
Sorry.
Blind again.
Wait, you guys came to help?
Your dad talked us into it.
Hey, did you hear?
For once, it really isn’t all my fault.
It’s true.
So, you guys smiling or what?
We’re smiling, Po,
Except for tigress.
I am smiling.
This is my happy face.
Po, I think Shifu and I have both learned a lesson from you.
Shifu learned something from me?
Sometimes doing the right thing is more important than following the old rules.
Master Shifu, the way your disciples handled this has proven to me that the jade palace could have no better leader than you.
Please, accept my apologies.
Thank you, master Chao.
Jungjie, I am taking you and your creepy leopards to Chor Ghum prison.
Oh, shrewd and beneficent Chao, most merciful of all the–
So… you learned something from me? Heh heh!
Maybe now I’ll get a little more respect around here.
Oh, of course.
In fact, I now respect you so much that I won’t insult you by fixing your eyesight.
What?
Wait! Okay, maybe I’m not that wise.
I just—- I mean–
Okay, fine, go on!
Yeah, I don’t need your help, ‘cause I can do the golden lotus clap all by myse–
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.