بازی مدرسه

کارتون: کارتون پپاپیگ / اپیزود: قسمت اول / بخش 52

کارتون پپاپیگ

2 اپیزود | 104 بخش

بازی مدرسه

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

پپا: من پپا خوکه هستم. این برادر کوچکتر من،جورج هست. این مامان خوکه هست. و این بابا خوکه هست.

پپاپیگ

این داستان : نمایش مدرسه

پپا عضو یه گروه تئاتره که میخوان یه نمایش اجرا کنن.

معلم: اسم نمایش هست شنل قرمزی کوچولو.

همگی: هورااااا!

همه ی بچه ها تو نمایش نقش دارن و باید تو خونه تمرین کنن.

پپا در نقش شنل قرمزی کوچولو هست. مامان خوکه براش لباس مخصوص درست کرده. بابا خوکه به پپا کمک می‌کنه که تمرین کنه.

بابا خوکه: بسیار خب پپا،چی باید بگی؟

پپا: من شنل قرمزی کوچولو هستم.

بابا خوکه: بسیار خب. بعدش؟

پپا: اممم .

بابا خوکه: من دارم به ملاقات مادربزرگم میرم.

پپا:من دارم به ملاقات مادربزرگم میرم.

بابا خوکه: آفرین،پپا!

دنی سگه نقش گرگ بزرگ بدجنس و بازی می‌کنه. بابا بزرگ سگه و مامان سگه دارن بهش کمک میکنن که تمرین کنه.

دنی: من گرگ بزرگ بدجنسم.

مامان سگه: سعی کن نخندی،دنی.

بابا بزرگ سگه: تو بهتره یکم خشن باشی. دنی،سعی کن اینطوری باشی.

من گرگ بزرگ بدجنسم!

من می‌خوام همتون و بخورم!

دیدی؟

دنی: بله،خیلی ترسناک بود.

پدرو اسبه نقش شکارچی و بازی می‌کنه. اون پپا رو از دست گرگ بزرگ بدجنس نجات میده.

پدرو: اممم،من شکارچی هستم و .

پدرو یکم خجالتیه.

مامان اسبه: تو بگو‌. من میخوام تو رو بندازمت بیرون،گرگ بزرگ بدجنس!

پدرو: اممم،دور شو،گرگ بدجنس!

مامان اسبه: خیلی خوبه،پدرو.

(ربکا خرگوشه نقش مادربزرگ و بازی می‌کنه.)

ربکا: چی باید بگم،مامان؟

مامان خرگوشه: بزار ببینیم. اول نمایش گرگ بزرگ بدجنس تو رو تو گنجه زندانی می‌کنه.

بعد،دقیقا آخرای نمایش شکارچی تو رو نجات میده و تو میگی. ممنونم.

ربکا: ممنونم.

مامان خرگوشه: بسیار خوب،ربکا.

همه اومدن که نمایش مدرسه رو ببینن.

معلم: خانم‌ها و آقایان به نمایش ما خوش آمدین،اسم نمایش هست شنل قرمزی کوچولو.

اول از همه اجازه میخوام بازیگران و به شما معرفی کنم.

لطفاً،لطفا،به جهت رفاه حال بازیگران از گرفتن عکس و فیلم لطفا، خودداری فرمایید.

و حالا نمایش ما شروع میشود.

مامان بزرگ در خانه هست. اما این کیه که به ملاقاتش اومده؟

دنی: من گرگ بزرگ بدجنس هستم.

بابا بزرگ سگه: آفرین،دنی!

اوه. عزیزم. دنی فراموش کرده باید بعدش چی بگه.

معلم: مادربزرگ ،تو باید بری توی گنجه.

دنی: برو توی گنجه.

معلم: گرگ بزرگ بدجنس به جای مادربزرگ تو تخت خوابید.

پپا: من شنل قرمزی کوچولو هستم.

من دارم به ملاقات مادربزرگم میرم.

بابا خوکه: آفرین،پپا!

پپا: بابا،تو‌ نباید عکس بگیری.

بابا خوکه: اوه!ببخشید،پپا. ادامه بده.

پپا: من دارم به ملاقات مادربزرگم میرم.

اوه! تو اصلا شبیه مادربزرگم نیستی.

چه چشم های درشتی داری!

چه دندون های بزرگی داری!

گررر! تو مادربزرگ نیستی!

تو گرگ بزرگ بدجنسی!

کمک!اوه،کمک!

معلم:حالا ببینین،دقیقا تو همین لحظه کی میاد داخل.

شکارچی پدرو.

پپا: کمک. اوه،کمک؟

معلم:دقیقا تو همین لحظه!پدرو شکارچی وارد میشه!

پدرو یکم خجالتیه.

معلم: پدرو میخوای منم باهات بیام؟

پدرو: بله،لطفا.

تو خیلی گرگ بدجنسی هستی.

مادر بزرگ،من نجاتت دادم.

ربکا: ممنونم.

همگی: آفرین!

پپا: پدرو،تو‌ خیلی خوب بازی کردی.

تو تقریبا به خوبیه من بازی کردی.

متن انگلیسی بخش

I’m Peppa Pig.

This is my little brother George.

This is Mummy pig.

And this is Daddy pig.

Peppa pig.

School Play

‘Peppa’s playgroup are going to put on a play.’

The Little Red Riding Hood.

Hooray!

‘All the children have parts in the play and have to practice at home.’ ‘Peppa is going to be Little Red Riding Hood.’

‘Mummy pig has made her costume.’ ‘Daddy pig is helping Peppa practice.’

Ok, Peppa, what do you say?

I’m Little Red Riding Hood.

Very good. Then what?

Erm.

“I’m going to visit my Grandma.”

I’m going to visit my Grandma.

Bravo, Peppa!

‘Danny dog is going to play the Big Bad Wolf.’

‘Granddad dog and Mummy dog are helping him practice.’

I’m the Big Bad Wolf.

Try not to laugh, Danny.

You should be a bit scarier. Try it like this, Danny.

I’m the Big Bad Wolf! I’m gonna eat you all up!

You see?

Yes, That was really scary.

‘Pedro pony is going to play the Hunter.’

‘He will rescue Peppa from the Big Bad Wolf.’

Erm, I’m the Hunter and.

‘Pedro is a bit shy.’

Neigh! You say, “I’m going to chase you away, you Big Bad Wolf.”

Erm, go away, naughty Wolf!

Very good, Pedro.

‘Rebecca Rabbit is going to be the Grandma.’

What do I say, Mummy?

Let’s see. At the start of the play, you get locked in the cupboards by the Big Bad Wolf.

Then, right at the end of the play, you’re rescued by the Hunter and you say.

” Thank you.”

Thank you.

Very good, Rebecca.

‘Everyone has come to see the school play.’

Ladies and gentlemen, welcome to our play, The Little Red Riding Hood.

First, let us meet the actors.

Please, please, for the sake of the actors, no photography, please.

And now, our play begins.

Grandma is at home.

But who is this visitor?

I’m the Big Bad Wolf.

Well done, Danny!

Erm.

‘Oh, dear. Danny has forgotten what he says next.’

Grandma, you must go in the cupboard.

Go in the cupboard.

The Big Bad Wolf is pretending to be Grandma.

I am Little Red Riding Hood. I’m going to visit my Grandma.

Bravo, Peppa!

Daddy, you must not take photos.

Oops. Sorry, Peppa. Carry on.

I’m going to visit my Grandma. Oh! You don’t look like my Grandma.

What big eyes you have!

What big teeth you have!

Grrrrr!

You’re not Grandma! You are the Big Bad Wolf!

Help! Oh, help!

But look who’s here, just in time! Pedro the Hunter.

Help. Oh, help?

Just in time! Pedro the Hunter!

‘Pedro is a bit shy.’

Pedro, would you like me to come on with you?

Yes, please.

You are a very naughty wolf.

I saved you, Grandma.

Thank you.

Bravo!

Pedro, you were very good. You were almost as good as me.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.