چگونه از واژه گزینی خوب در نوشته هایمان استفاده کنیم تا سبک، لحن و دیدگاه خود را ایجاد کنیم.
دوره: تافل iBT / فصل: بخش نوشتاری تافل- گرامر و کاربرد / درس 8سرفصل های مهم
چگونه از واژه گزینی خوب در نوشته هایمان استفاده کنیم تا سبک، لحن و دیدگاه خود را ایجاد کنیم.
توضیح مختصر
ایجاد سبک نوشتاری خوب با ایجاد دایره واژگانی خوب شروع میشود. شما نمیتوانید بدون داشتن توانایی انتخاب کلمات مناسب، طرح اولیهی مقاله یا داستان را آنطور که دوست دارید، تهیه کنید. نحوهی انجام کار را اینجا بیان میکنیم.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
واژهگزینی اسم خیالی عبارت word choice (انتخاب کلمات) است. یعنی وقتی کسی به شما میگوید واژهگزینی خوبی دارید، منظورش این است که کلمههای خوبی بلد هستید و آنها را خوب به کار میبرید. واژهگزینی خوب یکی از بخشهای اصلی خوب نوشتن است و نوع نوشته نیز فرقی ندارد. واژهگزینی کلید ایجاد سبک، لحن و دیدگاه شماست.
سعی کنید تا جایی که میتوانید کلمات کسلکننده را با کلمات جالب (و توصیفی) جایگزین کنید. این جمله را ببینید:
‘James Blonde’s good plan helped him win against the bad guy.’
این جمله معنا را میرساند اما گیرا نیست. بگذارید این کلمات را هدف قرار دهیم: good، plan، win، bad و guy.
به جای صفت good میتوانیم زیرک (به معنای باهوش) را جایگزین کنیم، به جای اسم plan میتوانیم بگوئیم strategy یا ترفند (که معنایی مشابه دارد اما نشاندهنده اقدام بیشتر است)، به جای فعل win میتوانیم بگوئیم defeat یا شکست دادن (که نمایشیتر است) و به جای bad guy میتوانیم بگوئیم villain پست فطرت (که تهدیدکنندهتر به نظر میآید و در نتیجه پیروزی جیمز بلود را حماسیتر میسازد.
چه چیزهایی برایمان باقی ماند؟
James Blonde’s cunning strategy helped him defeat the villain.
چند تغییر کوچک در واژهگزینی انجام دادید و حالا جمله بسیار پر رمق است. با اینحال این بدان معنا نیست که باید کلمات 10 سنتی را فقط به این دلیل با کلمات 10 دلاری عوض کنید که میتوانید این کار را بکنید. یعنی صرفاً به این خاطر که کلمهای خیالیتر به نظر میرسد (ارزشش بیشتر است)، در واقع بهتر نیست. برای مثال جملهی: ‘James Blonde’s dexterous machinations abetted his vanquishment of his disputant’ پر از کلمات ثقیل و قوی و جمله گیجکننده و کاملاً افتضاح است.
واژهگزینیِ خوب نیازمند آن است که جایی بین خستهکنندگی و طولانی بودن به حد تعادل برسید و جملهتان باز هم طبیعی به نظر برسد.
جایگزینی کلمات ملالآور با کلمات جالبتر خوب است، راستی جایگزینی کلمات مبهم (که معمولاً ملالآور هم هستند) با کلمات دقیق بهتر هم هست.
‘It was a nice day. There were lots of things to do and people to see.’
اینها دو جمله ملالآور هستند. به قول نویسنده روز nice بود اما nice یعنی چگونه؟ چه کارهایی برای انجام دادن وجود داشت؟ چه کسانی را میشد دید؟ کلمات مبهم را بردارید و جایشان جزئیات توصیفی بگذارید و جملهای عالی داشته باشید.
‘It was a beautiful, partly sunny day. There were many sports and games to play and friends to meet.’
با اینکه این هیجانانگیزترین جمله عالم نیست، حداقل چیزی برای گفتن دارد. ما دقیقاً میدانیم چه روز خوبی بود (زیبا و نیمه آفتابی)، نویسنده دنبال انجام چه نوع کارهایی و دیدار با چه کسانی بود. اگر همیشه کلمات خاص را به کلمات مبهم ترجیح دهید، نیمی از مبارزه برای خوب نوشتن را بردهاید.
این چیزی بیش از یک روش ویرایش است، اما سبک خوب معمولاً یعنی تغییر واژههای انتخابی و پرهیز از تکرار. پاراگرافی مانند این را در نظر بگیرید:
‘One example of an awesome dinosaur is the velociraptor, while another example of an awesome dinosaur is the T-Rex. In a fight, these two dinosaurs would pretty much beat every other dinosaur, although a T-Rex would obviously beat a single velociraptor easily because of its superior size.’
اینجا example و awesome را دو بار و dinosaur را سه بار و beat را دو بار داریم. اگر کلمات چیزی به جمله اضافه نمیکنند، تکرارهای غیرضروری را حذف کرده و آنها را با مترادف جایگزین کنید تا جمله برای خواننده جالبتر شود. کاری که ما کردیم این است:
‘One example of an awe-inspiring dinosaur is the velociraptor, while another is the T-Rex. In a fight, these two beasts would pretty much beat every other prehistoric lizard, although a T-Rex would obviously defeat a single velociraptor easily because of its superior size.’
حالا نسخهی اصلاح شده و بدون تکرار آن نه تنها جالبتر به نظر میرسد بلکه اعتبار بیشتری هم دارد.
شما میدانید که میخواهید به جای کلمات ملالآور کلمات جالب انتخاب کنید و جزئیات دقیق را به جزئیات کلی و مبهم ترجیح میدهید، اما کلماتی که انتخاب میکنید به تعیین لحن نوشتهتان نیز منجر میشود. برای مثال اگر بخواهید لحنی شاد و خرم داشته باشید، کلمات جدی و غمانگیز زیادی در آن به کار نمیبرید. به نظر شما کدامیک از اینها سرزندهتر است؟
‘The rodeo clown levitated the balls in the air, the lines of his mouth upturned into gaping smile.’
‘The rodeo clown juggled the balls, laughing as he did.’
واضح است که جملهی دوم سرزندهتر است. Juggle نیز مانند laughing احساس سرزندگی دارد. آن را باlevitated the balls in the air مقایسه کنید که هم طولانیتر است و هم به نظر میرسد فعل levitated نیازمند تلاش بیشتر فرد است.
احساسی که یک کلمه در شما ایجاد میکند و چیزهای دیگری که به یادتان میاندازد، معنای ضمنی آن را تشکیل میدهد؛ و این چیزی است که هنگام نوشتن باید از آن آگاه باشید. دربارهی لحنی که میخواهید داشته باشید، فکر کنید- آیا میخواهید عبوس، بشاش، جدی، حرفهای یا شخصی باشد- و سپس کلمات خود را با دقت بر اساس حسی که به خواننده میدهند، انتخاب کنید. در اولین مثال صفتهای upturned و gapping حسی ناراحتکننده به خواننده میدهند؛ در جملهی دوم laughing چیزی به جز لذت بیان نمیکند. هر دو جمله یک عمل را توصیف میکنند اما تأثیری کاملاً متفاوت بر خواننده دارند.
زبان انگلیسی که زبانی دشوار است کلماتی دارد که شبیه هم هستند اما معانی آنها از کمی تا بسیار زیاد با هم فرق دارند. هنگام نوشتن حتماً برای منظور خود از کلمهی مناسب استفاده کنید.
برای مثال: Are you effected by the zombie virus یا Are you affected by the zombie virus?
در اینجا effect یک فعل و معنای آن بوجود آوردن است (شاید شما جنازهای بودهاید که ویروس شما را زنده کرده است) در حالیکه affect فعل و معنای آن تأثیر گذاشتن است (شاید شما کسی را میشناسید که مبتلا شده و آنها از شما میپرسند آیا شما ایمنی دارید یا مبتلا شدهاید- هر معنایی میتواند داشته باشد).
زبان انگلیسی پر از کلمات همآوا است -یعنی دو کلمه که صداهای مشابهی دارند اما معنایشان متفاوت است. پس هنگام نوشتن و بازبینی آن مراقب باشید که حتماً کلمه درست را انتخاب کنید.
Except یعنی به جز
Accept یعنی پذیرفتن یا موافقت کردن
Compliment یعنی تعریف کردن
Complement یعنی کامل کردن
Than برای مقایسه یا پیوند دو چیز به کار میرود.
Then حرکت رو به جلو در طول زمان را نشان میدهد (دانشآموزان این را زیاد اشتباه میکنند)
Confident یک ویژگی شخصیتی به معنای احساس قدرت و اطمینان است.
یک confidant فرد مورد اعتماد شماست که اسرارتان را به او میگوئید_._
اینها فقط چند مورد از آنها بود.
نکات مربوط به انتخاب درست کلمات بیش از آن است که بتوان در درسی 10 دقیقهای بیان کرد اما این باید شما را به قدم گذاشتن در راه واژهگزینی خوب هدایت کند. فقط یادتان باشد:
1) از کلمات بیخاصیت و ملالآور پرهیز کنید.
2) سعی کنید تا حد امکان دقیق باشید؛ بودنِ جزئیات همیشه بهتر از نبودنشان است.
3) کلمات تکراری را تشخیص داده و آنها را تغییر دهید یا از شرشان خلاص شوید.
4) درباره لحنی که میخواهید داشته باشید فکر کرده و کلماتی انتخاب کنید که با آن لحن متناسب باشند.
5) کنترل کنید که حتماً درست انتخاب کرده باشید و تمامی کلماتتان دقیقاً همان معنای موردنظرتان را بدهند.
متن انگلیسی درس
Diction is just a fancy way of saying ‘word choice.’ That is, when someone tells you that you have ‘good diction,’ they’re saying that you have a good vocabulary and you use it well. Having good diction is an essential part of writing well, no matter what kind of writing you’re doing. Diction is the key to developing your style, tone, and point of view.
Whenever you can, try to replace boring words with more interesting (and descriptive) ones. Take this sentence:
‘James Blonde’s good plan helped him win against the bad guy.’
That gets the information across, but it doesn’t pop. Let’s target these words: ‘good,’ ‘plan,’ ‘win,’ ‘bad,’ and ‘guy.’
Instead of the adjective ‘good’ we can substitute in ‘cunning’ (which means clever), instead of the noun ‘plan’ we can say ‘strategy’ (which has a similar meaning but implies more action), instead of the verb ‘win’ we can say ‘defeat’ (which is more dramatic), and instead of ‘bad guy’ we can say ‘villain’ (which sounds more threatening and thus makes James Blonde’s victory more epic).
So what are we left with? ‘James Blonde’s cunning strategy helped him defeat the villain.’
Make just a few small changes in word choice and the sentence now has much more zip. However, that doesn’t mean you should replace 10-cent words with 10-dollar ones just because you can. That’s to say, just because a word sounds fancier (e.g. it ‘costs more’) doesn’t actually make it better. For instance, ‘James Blonde’s dexterous machinations abetted his vanquishment of his disputant’ is full of big, heady words and is also confusing and totally awful.
Good diction requires you to strike a balance between the dull and wordy while still sounding natural.
Replacing boring words with more interesting ones is good; replacing vague words (which are usually boring, by the way) with more specific ones is even better.
‘It was a nice day. There were lots of things to do and people to see.’
Those are two boring, vague sentences. It was a ‘nice’ day, according to the author, but nice how? What things were there to do? What people are you seeing? Remove the vague words and replace with descriptive details and you’ll have a superior sentence.
‘It was a beautiful, partly sunny day. There were many sports and games to play and friends to meet.’
While this still isn’t the most exciting sentence in the world, it at least tells us something now. We know exactly what kind of nice day it was (beautiful and partly sunny), what kinds of ‘things’ the writer is looking forward to, and what people he or she is going to see. If you always favor the specific over the vague in your word choice, you’ll have won half the battle of good writing.
This is more of an editing tactic, but good style usually means varying your word choice and avoiding repetition. Consider a paragraph that reads like this:
‘One example of an awesome dinosaur is the velociraptor, while another example of an awesome dinosaur is the T-Rex. In a fight, these two dinosaurs would pretty much beat every other dinosaur, although a T-Rex would obviously beat a single velociraptor easily because of its superior size.’
Here we have ‘example’ twice, ‘awesome’ twice, and ‘dinosaur’ three times, and ‘beat’ twice. Eliminate unnecessary repetition by removing words if they don’t add anything and replacing others with synonyms to make them more interesting for the reader. Here’s what we did:
‘One example of an awe-inspiring dinosaur is the velociraptor, while another is the T-Rex. In a fight, these two beasts would pretty much beat every other prehistoric lizard, although a T-Rex would obviously defeat a single velociraptor easily because of its superior size.’
The fixed, non-repetitious version now sounds not only more interesting but has more authority.
You know that you want to choose interesting words and not boring ones and favor specific details over the ambiguous ones, but what words you choose also help decide what the tone of your piece is going to be. For instance, if you want to have a lighthearted tone, you wouldn’t choose a lot of serious, brooding words. Which of the following do you think is lighter?
‘The rodeo clown levitated the balls in the air, the lines of his mouth upturned into gaping smile.’
‘The rodeo clown juggled the balls, laughing as he did.’
Clearly the second sentence is much lighter. ‘Juggle’ has a light feeling, as does ‘laughing.’ Compare that to ‘levitated the balls in the air,’ which is longer, and the verb ‘levitated’ sounds like it takes a lot more effort.
The way a word makes you feel and the other things it makes you think of make up a word’s connotation , and that’s something you have to be conscious of when you’re writing. Think about the tone you want to have - whether it’s stern, upbeat, firm, professional, or personal - and then choose your words carefully based on what feeling they give the reader. In the first example sentence, the adjectives ‘upturned’ and ‘gaping’ both give the reader an uncomfortable feeling; in the second sentence, ‘laughing’ expresses nothing but joy. Both sentences describe the same action but leave the reader with completely different impressions.
English - tricky language that it is - has a number of words that sound similar but have slightly-to-very different meanings. When writing, make sure you’ve picked the right word for what you mean.
For instance: are you effected by the zombie virus or are you affected by the zombie virus?
‘Effect,’ here, is a verb meaning ‘to bring into being’ (perhaps you were a corpse that the virus made rise from the dead), while ‘affected’ is a verb meaning ‘to influence’ - in other words, the person is asking if you’ve been influenced in any way by the zombie virus (maybe you know someone who’s infected, maybe they’re asking if you’re immune or if you’ve been bitten - it could be any number of things).
English is full of homophones - that’s two words that sound the same but have different meanings. So you have to be careful when writing and revising to make sure you’ve chosen the right word.
Except means ‘to leave out’
Accept means ‘to receive or agree to’
Compliment means ‘to praise’
Complement means ‘to complete’
Than is used to compare or connect two things
Then signals a movement forward in time (that’s one students get wrong a lot)
Confident is ‘a personality trait meaning that you feel strong or assured’
A confidant is ‘someone you trust who you tell your secrets to’
And those are just a few.
There’s more to making the right word choices than anyone can explain in a 10-minute lecture, but this should get you started on the road to good diction. Just remember to:
1) Avoid bland, uninteresting words.
2) Try to be as specific as possible; details are always better than no details.
3) Single out repetitive words and change them or get rid of them.
4) Think about the tone you want to strike and pick words that fit that tone.
5) Check to make sure you’ve made the right choices and all of your words mean exactly what you want them to mean.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.